جوانب
/javAneb/
مترادف جوانب: جهات، اطراف، حوالی، حول وحوش
برابر پارسی: پهلوها، سوی ها، کناره ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع جانب کناره ها سویها.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پساپیش. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) پس و پیش. قبل و بعد. اطراف. جوانب : چگونه است که کار خود را جد دانی و پساپیش کارهای خود را نگاه میداری. ( کتاب المعارف ) .
یه سوال جوانب ریشش میشه ( ج/ن/ب ) ؟!
گرداگرد
مسائل٬موارد٬معیار ها
همه جوره
اطراف ها
اطراف
حاشیه ها