جوالیقی
لغت نامه دهخدا
جوالیقی. [ ج َ ] ( اِخ ) موهوب بن ابی طاهر احمدبن محمدبن خضر، مکنی به ابومنصور و مشهور به جوالیقی. از دانشمندان و لغویان بزرگ است. وی علوم خود را از شیخ ابوزکریا خطیب تبریزی فراگرفت و در علم نحو دارای مذاهب غریبی بود. کتابهایی دارد، او راست : 1 - شرح ادب الکاتب. 2 - المعرّب من الکلام الاعجمی که در نوع خود کم نظیر است. 3 - التکملة فیما یلحن فیه العامه. ابوالبرکات انباری از او اخذ کرده است. تولد او بسال 466 هَ. ق. و وفات او ببغداد بسال 539 اتفاق افتاد. و در باب حرب بخاک سپرده شد. ( معجم المطبوعات از ابن خلکان و روضات الجنات و بغیة الوعاة ).
جوالیقی. [ج َ ] ( اِخ ) هشام بن سالم ، مکنی به ابوالحکم. از موالی کوفه و اصلاً از اسرای جوزجانان بوده و در جزو اصحاب امام جعفر صادق ( 83-148 هَ. ق. ) و امام موسی کاظم ( 128-183 هَ. ق. ) معدود است و نیز از کسانی است که در ابتدا در توحید به تشبیه و صورت قائل بوده و درباب استطاعت و معصیت آرائی داشته که مورد قبول سایر متکلمین شیعه واقع نشده و هشام بن الحکم کتابی بر رد بعضی از عقاید او نوشته بوده است. ( رجال کشی ص 181، 184 ) ( فرق الشیعه ص 66 ) ( اصول کافی ص 37 ) ( مقالات اشعری ص 34 ) ( شهرستانی ص 141 ) ( ابن ابی الحدید ج 1 ص 294 ) ( بحارالانوار ج 2 ص 143، 145 ) ( خاندان نوبختی ص 78 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید