جواری

لغت نامه دهخدا

جواری. [ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ جاریة. کنیزکان. دختران. اماء. ( منتهی الارب ) : جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
بنده زاده آن خداوند مجید
زاده ازپشت جواری و عبید.
مولوی.
|| کشتی های بزرگ. کشتیهای رونده. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) : بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را ترتیب سازد. ( بدایعالازمان فی وقایع کرمان ). رجوع به جاریة شود.

جواری. [ ج َ ] ( اِ ) در تداول اهالی خراسان ذرّت را گویند.

فرهنگ فارسی

ذرت، بلال، جمع جاریه کنیز، دختربچه
( اسم ) جمع جاریه. ۱- کنیزکان دختران . ۲- کشتیهای بزرگ کشتیهای رونده .

فرهنگ معین

(جَ ) (اِ. ) ذرت ، بلال .
(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جاریه . ۱ - کنیزکان . ۲ - کشتی های بزرگ .

فرهنگ عمید

=جاریه

دانشنامه عمومی

جواری (بازیکن فوتبال). جواری بازیکن فوتبال در پست مهاجم اهل برزیل است[ ۱]
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به سانتوس، باشگاه فوتبال آولینو، اینتر میلان، آسکولی، کرمونزه، پورتو و بوآویستا اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال برزیل بازی کرده است.
عکس جواری (بازیکن فوتبال)

جواری (شهرک). جواری ( به لاتین: Jvari ) یک منطقهٔ مسکونی در گرجستان است که در سامگرلو - زمو سوانتی واقع شده است. [ ۲] جواری ۴٬۳۶۱ نفر جمعیت دارد و ۲۸۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس جواری (شهرک)عکس جواری (شهرک)عکس جواری (شهرک)عکس جواری (شهرک)عکس جواری (شهرک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کنیزان ، دختران

پیشنهاد کاربران

( جَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ جاریه . 1 - کنیزکان . 2 - کشتی های بزرگ .
جواری . [ ج َ ] ( اِ ) در تداول اهالی خراسان ذرّت را گویند.
نام این گیاه در زبان عربی ذرت و بلال است. در لغت نامه دهخدا آمده نام پارسی این گیاه در گویش خراسانی و پارسی افغانستان "جواری" است ولی واژهٔ عربی آن، ذرت، هم بکار برده می شود. فرهنگ معین هم "جواری" را برابر با "ذرت" و "بلال" معرفی کرده است
منابع ها.
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین

بپرس