جهیزیه

/jahiziyye/

برابر پارسی: وردک

معنی انگلیسی:
dower, dowry

لغت نامه دهخدا

جهیزیه. [ ج َ زی ی َ ] ( اِ ) جهاز. جهیز. رخت عروس. رجوع به جهاز و جهیز شود.

فرهنگ فارسی

فرهنگ معین

(جَ یّ ) نک جَهیز.

فرهنگ عمید

اسباب، رخت، اثاث، و چیزهای دیگر که عروس با خود به خانۀ داماد می برد.

واژه نامه بختیاریکا

جُل و پشا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جهیزیه وسایل و اثاث اوّلیه زندگی می باشد. عنوان یاد شده به‏ مناسبت در بابهای خمس، نکاح و قضا به کار رفته است.
جهیزیه به آن بخش از اثاث و لوازم زندگی که عروس با خود به خانه داماد می‏برد اطلاق می‏گردد.
ملکیت جهیزیه
جهیزیه فراهم آمده از مال زن، ملک او است و دیگری حق تصرف در آن را ندارد مگر با اذن او، و تصرف بدون اذن موجب ضمان است.
چنانچه زوج مدعی اذن در تصرف جهیزیه و زوجه منکر آن باشد، با عدم اقامه بینه از سوی زوج، قول زوجه با قسم پذیرفته می‏شود.
جهیزیه‏ای که دختر از خانه پدر همراه خود می‏برد، در صورتی که شواهد و قراین، بیانگر تملیک و هبه آن به دختر باشد، ملک او است. در غیر این صورت بر ملک پدر باقی خواهد ماند.
بر زوج واجب است اثاث مورد نیاز زندگی را برای زوجه فراهم کند و تأمین آن بر زن واجب نیست.
هرگاه زن و شوهر در ملکیت اثاث منزل با یکدیگر اختلاف کنند، قول اقامه کننده بینه مقدم می‏شود و با عدم وجود بینه، بنابر مشهور اثاث زنانه از آنِ زن و وسایل مردانه از آن مرد و لوازم مشترک، میان آن دو تقسیم می‏شود.
خمس جهیزیه
جهیزیه جزء مئونه به شمار می‏رود. بنابر این، درآمد حاصل از کسب که صرف خرید جهیزیه می‏شود، در وقتی که به طور معمول به تهیه آن نیاز است، چنانچه مطابق شأن فرد باشد، خمس ندارد.
همچنین به قول بسیاری از معاصران، کسی که توان ندارد جهیزیه را یکجا تهیه کند، در صورتی که هر سال از منافع همان سال، مقداری از آن را بخرد و کنار بگذارد، خمس به آن تعلق نمی‏گیرد.
برخی، در فرض یاد شده پرداخت خمس را واجب دانسته‏اند.

دانشنامه آزاد فارسی

جَهیزیّه (dowry)
(یا: جهازیه) در آداب و رسومِ ایرانی، مجموع اسباب و وسایل و رخت و لباسی که عروس با خود به خانۀ شوهر می برد. مرسوم است که خانوادۀ عروس، برای شروع زندگی زوج جوان، اسباب و وسایل خانۀ آن ها را در حدّ توانِ خود تهیه کنند. کمی و زیادی جهیزیه معمولاً در زندگی آیندۀ دختر مؤثر است؛ بدین سان خانوادۀ عروس می کوشد برای رفع طعنه ها و کنایه های احتمالی آینده اسبابی درخور، با عروس همراه کند. تا چند دهۀ قبل، گروهی طبق کش جهیزیه را روز پیش از عروسی، با ساز و نقاره به خانۀ داماد می بردند و به فردی از خانوادۀ داماد تحویل می دادند. به این مراسم که با فهرست برداری از اقلام جهیزیه کامل می شد، جهاز/جهیزبران گویند. جهیزیه در هند نیز مرسوم است و در مقابل شیربها قرار دارد. در ۱۹۶۱، جهیزیه در هندوستان امری غیرقانونی اعلام شد، اما در ۱۹۹۲، دولت هند ضمن گزارشی اعلام کرد که در فاصلۀ ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ بیش از ۱۵هزار مورد قتل یا خودکشی به وقوع پیوسته، که نتیجۀ مستقیم کم بودن جهیزیه ها بوده است. دادن جهیزیه در اروپا، افریقا و دیگر نقاط دنیا نیز سابقه ای دیرینه دارد. یکی از کارکردهای جهیزیه تضمین زندگی زن در برابر بدرفتاری شوهر است و در صورت طلاق یا ترک نفقه و خانه، زن یا خانوادۀ او می تواند اموال خود را پس بگیرند. کارکرد دیگر آن، کمک به تسهیل زندگی مشترک، با کاهش سنگینی هزینۀ تشکیل خانواده از جانب مرد است. در اروپا، جهیزیه هایی که زنان اشراف به صورت املاک و مستغلات با خود می آورند، گاه تعیین کنندۀ مرزها و سیاست های حکومت ها بود. رسم جهیزیه دادن در جوامع صنعتی به تدریج برمی افتد و در اروپا، از قرن ۱۹ تاکنون تقریباً به کلی منسوخ شده است.

جدول کلمات

وردک, وردوک

مترادف ها

dowry (اسم)
جهاز، کابین، جهیزیه، مهریه، جهیز، ژنی

tocher (اسم)
جهیزیه

فارسی به عربی

مهر

پیشنهاد کاربران

واژه جهیزیه کاملا پارسی است چون در عربی می شود مهر خودش دکتر کزازی در مورد واژه ی " مُهر " می نویسد : ( ( مُهر در پهلوی مدر mudr بوده است و " مهره " مدرگ mudrag این واژه در زبان تازی نیز کاربرد یافته است و از آن ، واژه هایی چون " ماهر " و "ممهور " ساخته شده است . تاج و تیغ و مهر و تخت نشانه ها و بایسته های پادشاهی اند. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( بدوداد؛ کو را سزا بود تاج ؛
همان تیغ و مُهر و همان تخت عاج . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 346. )
مهر واژه هست در زبان عربی رفت
این واژه یعنی جهیزیه صد درصد پارسی است.

پشا
در زبان لری به ویژه لری کهگیلویه و بیراحمد و ممسنی، به جهیزیه پشا میگن.
کالا و رخت .
Trousseau

بپرس