جهید

/jahid/

لغت نامه دهخدا

جهید. [ ج َ ] ( ع ص ) مرعی جهید؛ چراگاه بسیار چریده ستور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || جهدجهید؛ کوشش بسیار : ما فتح اﷲ علیک الابعد جهد جهید. ( سندبادنامه عربی ص 380 ). منتصر به جهدی جهید جان از میان بیرون برد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

فرهنگ فارسی

مرعی جهید چراگاه بسیار چریده ستور

پیشنهاد کاربران

جهید یعنی جست زد
جهید:پرید
جهید یعنی بیرون زد
پرید، جست
جهید : جَست زد ، پرید.
جهید ، به کسر جیم سنگچین شیب داری است که در مزارع کشاورزی انتقال آب از بالادست افکن به پایین دست آن ویا انتقال آب دو زمین غیرهمسطح را امکان پذیر می سازدکه جهیدمانع فرسایش وتخریب خاک زمین های غیرهمسطح میشود. ازجهیددرزمین های غیر همسطح کشاورزی ممقان زیاد بکارگرفته شده است و به "جهید" مشهور است .
پرید ، چرید ، کشش یافت ، رد شد ، گذشت و کوشش بسیار
کشش

از جا جهیدن
به سرعت بلند شدن
جهید یعنی پرید
بکسر جیم ، دیوارسنگچین شیبداری که انتقال آب ازارتفاع وافکن درمزارع کاربرد دارد و جلو فرسایش وانتقال خاک بالا دست به پایین دست می شود، جهید درمزارع مناطق ممقان بعلت پستی وبلندی زمینهای کشاورزی بیشتر بکاربرده شده است ، آبشار دست ساز،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس