جهور
لغت نامه دهخدا
جهور. [ ج َ ] ( ع ص ) فرس جهورالصوت ؛ اسب بلندآواز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جهور. [ ج َه ْ وَ ] ( اِخ ) ابن محمدبن جهور. مکنی به ابوالحزم. نخستین حاکم بنی جهور از حکام قرطبه است که از سال 422 هَ. ق. در قرطبه حکومت کرد. ( طبقات سلاطین اسلام ص 21 ).
جهور. [ ] ( اِخ ) ( بنی... ) حکام قرطبه که از 422 تا 461 هَ. ق.1031/ تا1068 م. حکومت می کردند. ( طبقات سلاطین اسلام ص 21 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید