جهودکشان

پیشنهاد کاربران

جُهودکُشان از نخستین رمان های ایرانی است. در روزگار مشروطه در میان سال های ۱۲۸۰ و ۱۲۸۵ خورشیدی ( ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ قمری ) نوشته شده و نویسنده آن ناشناخته است. این رمان به نقد تعصب مذهبی و تعقیب و آزار کلیمیان می پردازد که تا آن زمان در ایران رواج داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

ماجرای رمان در زمان محمدشاه قاجار و وزیرش میرزا آقاسی روی می دهد و تصویرهایی زنده از زمان قاجار و از بی پناهی و ترس اقلیت یهودی تهران به دست می دهد. ناشناس ماندن نویسنده این کتاب می تواند به خاطر لحن تند انتقادی او به فساد حکومتی و مذهبی آن دوره و از ترس انتقام دولتیان و روحانیان باشد. این کتاب مهم ترین اثر فارسی در روزگار قاجار در زمینه یهودستیزی در ایران به شمار می آید. متن این کتاب در سال ۲۰۰۵ ( برابر با ۱۳۸۳ ) از روی دست نویس های موجود توسط هارون وَهومَن در سوئد تصحیح و منتشر شد.
کتاب در قالب رمان به نگارش در آمده و در ۱۶ فصل تنظیم شده است.
ماجرای رمان پنجاه سال قبل از زمان نگارش کتاب اتفاق افتاده اند. شاید نویسنده در اصل از شرایط روزگار خود سخن می گوید، اما برای در امان ماندن از گزند زمانه، داستان را به حدود پنجاه سال قبل نسبت داده است.
خط اصلی داستان، رابطه دختر و پسری جوان از ساکنان محله یهودیان تهران است به نام استر و صادوق. آنها با هم نامزد هستند و قصد ازدواج دارند.
دختر که بسیار زیباست در مرکز توجه دو ملای بدنهاد قرار می گیرد. از سویی امام جمعه تهران عزم کرده است که از او کام بگیرد، از سوی دیگر سید ملایی، با سوء استفاده از بی پناهی دختر، او را به عقد خود درآورده است!
رقابت امام و سید بر سر تصاحب دختر بالا می گیرد و پای درباریان را نیز به میان می کشد، و این بهانه ایست برای رسوا کردن تباهی و فسادی که سراسر دربار را فرا گرفته است.
امام جمعه دختر یهودی را تهدید می کند که اگر به «امیال شهوانی» او تن ندهد، مردم را به «جهودکشان» تحریک خواهد کرد.
دختر بر سر دوراهی دشواری قرار می گیرد: یا باید عشق خود را زیر پا بگذارد و به میل امام جمعه تن دهد یا شاهد نابودی قوم خود باشد. این مضمون در بسیاری از اساطیر و افسانه های قدیمی قوم یهود تکرار شده است که بی شک نویسنده با آنها آشنایی داشته است.
استر تصمیم می گیرد که با نثار کردن جان خود، از نقشه های بدخواهان جلوگیری کند. نامزد دختر در جریان «جهودکشان» به قتل می رسد، و استر در وفاداری به او، خود را می کشد تا به معشوق بپیوندد: «خنجر خون آلود را به سینه خود فروکرده و پهلوی صادوق به زمین افتاد و لازمه وفا را به جا آورد. »

جهودکشان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/جهودکشان

بپرس