جهمه

لغت نامه دهخدا

( جهمة ) جهمة. [ ج َ م َ ] ( ع اِ ) از اول شب تا چهاریک. ( مهذب الاسماء ). آغاز چهاریک اخیر از شب و از اول شب تا چهاریکی یا بقیه سیاهی آخر شب ، و بضم جیم نیز آید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آغاز مؤخرات شب و گویند بقیه سیاهی آخر شب. ( اقرب الموارد ). || دیگ کلان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) روی ترش وزشت. ( اقرب الموارد ). رجوع به جَهْم و جَهِم شود.

جهمة. [ ج ُ م َ ] ( ع اِ ) آغاز چهاریک اخیر از شب و از اول شب تا چهاریکی یا بقیه سیاهی آخر شب. ( منتهی الارب ). آغاز چهاریک اخیر از شب و گویند بقیه سیاهی آخر شب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به جَهْمة شود. || گله هشتاد شتر و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آغاز چهاریک اخیر از شب و از اول شب تا چهار یکی یا بقیه سیاهی آخر شب .

پیشنهاد کاربران

بپرس