جهشیاری
لغت نامه دهخدا
جهض [ ج َ ] ( ع مص ) چیره شدن بر کسی برای تخلیص دیگری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || دور کردن. ( از اقرب الموارد ). رهانیدن صید رااز چنگال باز و صیاد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بازداشتن و منع کردن. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید