جهره
لغت نامه دهخدا
جهره. [ ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) بر وزن بهره ، چرخی باشد که جولاهگان به آن ریسمان در ماشوره پیچند. ( برهان ). چرخه که جولاهگان بدان ریسمان در ماسوره کنند و آن ببای فارسی نیز آمده. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). چهره. چرخه. چرخ.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَهْرَةً: به وضوح -آشکارا(جهر:ظهور هر چیزی در حد کمال برای یکی ازحواس آدمی)
ریشه کلمه:
جهر (۱۶ بار)
«جَهْرَةً» از مادّه «جِهار» به معنای «آشکار» است.
ریشه کلمه:
جهر (۱۶ بار)
«جَهْرَةً» از مادّه «جِهار» به معنای «آشکار» است.
wikialkb: جَهْرَة
پیشنهاد کاربران
"جَهره"در زبان ترکی به دستگاه دستی نخ ریسی گفته میشه.
چیک/چکمک/چکریک/چکیلمک به مرور زمان تغییر داده شده چکره/چهره/جعره
جهره. بر وزن بهره. چهره. نهره ( دوغ نهره ) . کهره. شهره ( چربی گوشت ) . . یک کلمه ی تورکی است.