جهد کردن


معنی انگلیسی:
attempt, to endeavour

لغت نامه دهخدا

جهد کردن. [ ج َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کوشش کردن. سعی کردن :
ور جهد کند خواجه و گوید نخورم می
با جان و سر سلطان سوگندش میده.
منوچهری.
جهد کردیم تا نیالاید
بخرابات دامن پرهیز.
سعدی.
ای نفس جهد کن که چو مردان قدم نهی
ور پای بسته ای بدعا دست برگشا.
سعدی.
بسر نیامده طومار عمر جهدی کن
که چون قلم ز تودر هر قدم اثر مانَد.
صائب.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کوشش کردن سعی کردن رنج بردن .
کوشش کردن سعی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس