چون خداوند جهانداری و شاهی بتو داد
گفت من یافتم اینک ز خداوند نظر.
فرخی.
در جهانداری بملک و در عدو بستن بجنگ هم سلیمان را قرینی هم فریدون را بدیل.
فرخی.
هر کس بجز از تو بجهانداری بنشست بیدادگر است و ملک بیخرد و مست.
منوچهری.
فریدون نسب پادشاهی که از وی جهانداری آمد چنان کز فریدون.
سوزنی.
به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری.
سعدی.