جهان ناسپرده : کنایه ای است ایما از ناآزموده و کارْنادیده .
( ( به اسب اندر آمد به کاخ بزرگ
جهان ناسپرده جوان سترگ ) ) ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 312. )
( ( به اسب اندر آمد به کاخ بزرگ
جهان ناسپرده جوان سترگ ) ) ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 312. )