جهان جویی

لغت نامه دهخدا

جهان جویی. [ ج َ ] ( حامص مرکب ) کشورگشایی. || دنیاطلبی و جهان خواهی. رجوع به جهانجو شود.

فرهنگ فارسی

کشور گشایی یا دنیا طلبی و جهان خواهی

پیشنهاد کاربران

بپرس