جهاد با جالوت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جهاد با جالوت (قرآن). پیامبر قوم بنی اسرائیل ، مردم خویش را به فرماندهی طالوت به جنگ با جالوت فرستاد.
بزرگان بنی اسرائیل از پیامبر خویش برای تعیین فرماندهی برای جهاد با سپاه جالوت، درخواست دادند.الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکـا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقـتلوا قالوا وما لنا الا نقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظــلمین (آیا از (حال) سران بنی اسرائیل پس از موسی خبر نیافتی آنگاه که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم (آن پیامبر) گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از (نزد) فرزندانمان بیرون رانده شده ایم پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد جز شماری اندک از آنان (همگی) پشت کردند و خداوند به (حال) ستمکاران داناست.) «وقتی ظلم جالوت به ایشان شدت یافت و فشار از طرف دستگاه جالوت بر ایشان زیاد شد، قوای باطنشان که رو به خمود گذاشته بود، بیدار شد، و تعصب تو سری خورده و ضعیفشان زنده گشت، در اینجا بود که بزرگان قوم از پیامبرشان درخواست می کنند پادشاهی برایشان برگزیند تا به وسیله او اختلافات داخلی خود را برطرف نموده و قوایشان را تمرکز دهند، و در تحت فرمان آن پادشاه ، در راه خدا کارزار کنند.قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقتلوابنی اسرائیل از پیامبر خود درخواست می کردند که پادشاهی برایشان معین کند، تا در تحت لوای او در راه خدا کارزار کنند، و چون پیغمبرشان چنین اختیاری نداشت، لذا کارزار کردن و تعیین فرمانده را به خدای تعالی ارجاع می داد، و در این آیه از در تعظیم، نام خدا را نبرده، و تنها در پاسخشان از ایشان پرسید، آیا اگر چنین فرماندهی معین شود احتمال آن را می دهید که نافرمانیش کنید؟ از این پاسخ پیدا است که آن جناب به وحی خدا، این نافرمانی را از ظاهر حال آن خبردار شده، و به همین جهت خدای تعالی را منزه تر از آن دانسته که نامش را ببرد، تنها اشاره کرده که امر این در خواست مربوط به خدا و راجع به اوست، چون کتابتی که در این پاسخ آمده به معنای واجب شدن است و تنها کار خدای تعالی است.»
مبارزه علیه جالوت
بنی اسرائیل دوران طالوت، موظف به جهاد علیه جالوت و سپاه وی شدند.الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکـا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقـتلوا قالوا وما لنا الا نقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظــلمین (آیا از (حال) سران بنی اسرائیل پس از موسی خبر نیافتی آنگاه که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم (آن پیامبر) گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از (نزد) فرزندانمان بیرون رانده شده ایم پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد جز شماری اندک از آنان (همگی) پشت کردند و خداوند به (حال) ستمکاران داناست.) «آنها برای رفع تجاوز دشمن که ایشان را از سرزمینشان بیرون رانده بود، می خواستند مبارزه کنند، در عین حال، نام آن را فی سبیل الله (در راه خدا گذاردند) از این تعبیر، روشن می شود: آنچه به آزادی و نجات انسان ها از اسارت و رفع ظلم کمک کند، «فی سبیل الله» محسوب می شود.علاوه بر این، پیکار مزبور، جنبه دینی و مذهبی نیز داشت.بعضی نام این پیامبر را « شمعون »، بعضی « اشموئیل »، و بعضی « یوشع »، ذکر کرده اند، ولی، مشهور در میان مفسران همان «اشموئیل» است که عربی آن اسماعیل می باشد، و از امام باقر علیه السّلام نیز در روایتی نقل شده است.به هر حال، پیامبرشان که از وضع آنان نگران بود، و آنها را ثابت قدم در عهد و پیمان نمی دید به آنها گفت: «اگر دستور پیکار به شما داده شود شاید (سرپیچی کنید و) در راه خدا پیکار نکنید» «قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا».آنها در پاسخ گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم» شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال و فرزندانمان اسیر شده اند؟! «قالوا و ما لنا الا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و ابنائنا».و به این ترتیب، اعلام وفاداری به عهد و پیمان خود کردند، ولی با این همه هیچ یک از نام خدا و فرمان او، حفظ استقلال و موجودیتشان، و آزادی فرزندان، نتوانست جلو پیمان شکنی آنها را بگیرد.»

پیشنهاد کاربران

بپرس