ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه
کوه کوب و سیل بُرّ و شخ نورد و راه جوی.
منوچهری.
شیرکام و پیل زور و گرگ پوی و گورگردببردو آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز.
منوچهری.
برق جه بادگذر یوزدو و کوه قرارشیردل پیل قدم گورتک آهوپرواز.
منوچهری.
|| رمز است از درجه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).جه. [ ج َهَْ هَْ ] ( ع مص ) سخت بازداشتن چیزی را. ( منتهی الارب ). سخت بازداشتن. ( آنندراج ).
جه. [ج ِه ْ ] ( ص ، اِ ) بلغت زندو پازند، زنان فاحشه و بدکار. ( برهان ) ( آنندراج ).