جنگیدن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ( جنگید جنگد خواهد جنگید بجنگ جنگنده جنگیده ) جنگ کردن رزم کردن پیکارکردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
جنگ کردن، مبارزه کردن، جنگیدن، نزاع کردن، نبرد کردن
جنگیدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
در دیکشنری وبستر، تاریخ تقریبی و چه بسا تاریخ دقیق، اولین کاربردهای واژگان انگلیسی، نوشته شده است. پرسش مشخص من این است:
آیا جنگیدن ( به عنوان مصدر ) از جنگ ( به عنوان اسم ) گرفته شده است یا برعکس؟ این پرسش درباره واژه هایی مانند دزدیدن و دزد هم قابل بیان است.
آیا جنگیدن ( به عنوان مصدر ) از جنگ ( به عنوان اسم ) گرفته شده است یا برعکس؟ این پرسش درباره واژه هایی مانند دزدیدن و دزد هم قابل بیان است.
جنگ آوردن . [ ج َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) جنگ کردن . ( فرهنگ فارسی معین ) : نه بیند کسی پشت ما روز جنگ اگر چرخ جنگ آرد و کوه و سنگ . فردوسی . تو بنشین گر او با تو جنگ آوردبر او تیغ تو کار تنگ آورد. نظامی .
جناب سیاوشی ( کثرالله امثالهم ) برای هر واژه معادلی ذکر می کنند و سپس برای آن معادل شاهدِ مثال می آوردند. کاش برای خود مدخل مثال می آوردند.
جنش کردن
جُنگیدَن = گرداوریدن.
رزم پیمودن ؛رزم کردن :
مرا نیز هنگام آسودن است
ترا رزم بدخواه پیمودنست.
فردوسی.
مرا نیز هنگام آسودن است
ترا رزم بدخواه پیمودنست.
فردوسی.
محاربه