جنگ باره ؛ دوستدار جنگ. جنگ دوست. رجوع بهمین کلمه شود.پیکارپرست. [ پ َ / پ ِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پیکارجوی. جنگجوی. ( انجمن آرا ) . شجاع و دلاور. ج ، پیکارپرستان.+ عکس و لینک