جنگاوری

/jangAvari/

مترادف جنگاوری: جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت

لغت نامه دهخدا

جنگاوری. [ ج َ وَ ] ( حامص مرکب ) جنگجویی. دلیری. شجاعت.نبرد و پیکار و مبارزت. ( ناظم الاطباء ) :
دو مرغ دلاور در آن داوری
زمانی نمودند جنگاوری.
نظامی.
ندیدم به مردانگی چون تو کس
که جنگاوری بر دو نوع است و بس.
سعدی.

فرهنگ فارسی

جنگجویی دلیری شجاعت .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) شجاعت .

فرهنگ عمید

=جنگجویی

مترادف ها

warfare (اسم)
نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری

پیشنهاد کاربران

بپرس