جنگ ژوگورتی ( به لاتین: Bellum Iugurthinum ) جنگی میان ژوگورتا، پادشاه جاه طلب نومیدیا، و جمهوری روم بود که از ۱۱۲ تا ۱۰۵ قبل از میلاد به طول انجامید.
سالوستیوس کتابی را با عنوان بلوم ژوگورتینوم در باب این جنگ نگاشته است. او پس از پیروزی ژولیوس سزار در نبرد تاپسوس در سال ۴۶ قبل از میلاد به عنوان پروکنسول استان آفریقا منصوب شد، و برای همین منطقه ای که در مورد آن کتاب مزبور را نوشت، را به خوبی می شناخت.
جنگ ژوگورتی پس از آن رخ داد که اپتیمات ها ( اشرافیان، مهتران ) ، با کشتن برادران گراکوس، سنای روم را در دست گرفتند. ژوگورتا هنگامی که دو برادرش را کُشت و پادشاهی نومیدیا را از آنِ خود کرد، می ترسید که مبادا رومیان جنگی را به او تحمیل کنند. در آن دوران سناتورها چنان فاسد شده بودند که ژوگورتا با دادن پول ( رشوه ) توانست نظر آنان را تغییر دهد. با وجود آن که سناتورها فاسد بودند پلبی ها چنین نبوده و مایل به جنگ با ژوگورتا بودند. کنسول و فرمانده ارتش، آقای کوینتوس متلوس، به آفریقا رفت و در ابتدا در برابر نیروهای ژوگورتا به آسانی جنگید، با این حال ژوگورتا موفق به فرار شد و از شاهان قیتولی ها[ یادداشت ۱] و موروها خواستار نیروی کمکی شد. گایوس ماریوس که لگاتوس متلوس بود، وقتی او برای مدیریت جنگ نامناسب دید به روم بازگشت و در آنجا به کنسولی برگزیده شد و سربازان بسیاری را برای جنگ ثبت نام کرد. در نهایت نیروهای ماریوس، نومیدیا را شکست دادند و ژوگورتا در غل وزنجیر ابتدا به لوکیوس کورنلیوس سولا و سپس به ماریوس تحویل داده شد. با وجود آن که بر اثر زحمات سولا ژوگورتا دستگیر و زندانی شده بود اما ماریوس اعلام کرد که خود به تنهایی به جنگ پایان داده است. همین امر آغازی بر کینه سولا نسبت به ماریوس شد که سبب یک جنگ داخلی گردید.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسالوستیوس کتابی را با عنوان بلوم ژوگورتینوم در باب این جنگ نگاشته است. او پس از پیروزی ژولیوس سزار در نبرد تاپسوس در سال ۴۶ قبل از میلاد به عنوان پروکنسول استان آفریقا منصوب شد، و برای همین منطقه ای که در مورد آن کتاب مزبور را نوشت، را به خوبی می شناخت.
جنگ ژوگورتی پس از آن رخ داد که اپتیمات ها ( اشرافیان، مهتران ) ، با کشتن برادران گراکوس، سنای روم را در دست گرفتند. ژوگورتا هنگامی که دو برادرش را کُشت و پادشاهی نومیدیا را از آنِ خود کرد، می ترسید که مبادا رومیان جنگی را به او تحمیل کنند. در آن دوران سناتورها چنان فاسد شده بودند که ژوگورتا با دادن پول ( رشوه ) توانست نظر آنان را تغییر دهد. با وجود آن که سناتورها فاسد بودند پلبی ها چنین نبوده و مایل به جنگ با ژوگورتا بودند. کنسول و فرمانده ارتش، آقای کوینتوس متلوس، به آفریقا رفت و در ابتدا در برابر نیروهای ژوگورتا به آسانی جنگید، با این حال ژوگورتا موفق به فرار شد و از شاهان قیتولی ها[ یادداشت ۱] و موروها خواستار نیروی کمکی شد. گایوس ماریوس که لگاتوس متلوس بود، وقتی او برای مدیریت جنگ نامناسب دید به روم بازگشت و در آنجا به کنسولی برگزیده شد و سربازان بسیاری را برای جنگ ثبت نام کرد. در نهایت نیروهای ماریوس، نومیدیا را شکست دادند و ژوگورتا در غل وزنجیر ابتدا به لوکیوس کورنلیوس سولا و سپس به ماریوس تحویل داده شد. با وجود آن که بر اثر زحمات سولا ژوگورتا دستگیر و زندانی شده بود اما ماریوس اعلام کرد که خود به تنهایی به جنگ پایان داده است. همین امر آغازی بر کینه سولا نسبت به ماریوس شد که سبب یک جنگ داخلی گردید.
wiki: جنگ های ژوگورتی