جنگ های موز مجموعه ای از درگیری ها بود که شامل اشغال نظامی، اقدام پلیسی و مداخله ایالات متحده در آمریکای مرکزی و کارائیب بین سالهای پایان جنگ اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۸ تا آغاز سیاست همسایگی خوب در سال ۱۹۳۴ بود. مداخلات نظامی در درجه اول توسط نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده انجام شد که همچنین بر اساس تجربیات خود یک کتابچه راهنما به نام Small Wars Manual ( 1921 ) تهیه کردند. در مواردی، نیروی دریایی ایالات متحده پشتیبانی تیراندازی می کرد و نیروهای ارتش ایالات متحده نیز در این منطقه مستقر شدند.
با امضای معاهده پاریس در سال ۱۸۹۸، کنترل کوبا، پورتوریکو، گوام و فیلیپین به دست ایالات متحده افتاد ( تسلیم اسپانیا ) . به دنبال آن، ایالات متحده اقدام به مداخله نظامی در کوبا، پاناما، هندوراس، نیکاراگوئه، مکزیک، هائیتی و جمهوری دومینیکن کرد. این درگیری ها با عقب نشینی نیروها از هائیتی در سال ۱۹۳۴ در زمان رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت پایان یافت.
اصطلاح «جنگ موز» در سال ۱۹۸۳ توسط نویسنده لستر دی. لنگلی رایج شد. لنگلی چندین کتاب در مورد تاریخ آمریکای لاتین و مداخله آمریکا نوشت، از جمله: ایالات متحده و کارائیب، ۱۹۰۰–۱۹۷۰ و جنگ موز: تاریخ درونی امپراتوری آمریکا، ۱۹۰۰–۱۹۳۴. این کتاب شامل وقایع امپراتوری استوایی ایالات متحده آمریکا در هر دو دوره ریاست جمهوری روزولت است که از نیمکره غربی پیشی گرفته است. این اصطلاح از طریق این نوشته رایج شد و ایالات متحده را به عنوان نیروی پلیسی معرفی کرد که برای آشتی دادن این کشورهای متخاصم، جوامع بی قانون و سیاستمداران فاسد فرستاده شده است و اساساً حاکمیت ایالات متحده بر تجارت مناطق گرمسیری را توجیه می کند. جنگ موز با بی عدالتی، فساد، جوامع غیرقانونی و سوءاستفاده از کارگران در آمریکای لاتین آغاز شد. کارگران موز چیزی شبیه به جنبش حقوق مدنی را در تجارت میوه های گرمسیری به راه انداختند. کشورهای گرمسیری درحال جنگ به خاطر بدرفتاری و شرایط سوءاستفاده از کارگران به یکی از اولین و ستیزه جویانه ترین جنبش ها در آمریکای لاتین دست زدند. گفتمان و فسادی که مردم و حکومت آمریکای لاتین با آن روبه رو شدند، چیزی بود که نفوذ ایالات متحده را بیشتر می کرد. صدها سرباز آمریکایی و هزاران نفر از مردم محلی در جنگ های موز کشته شدند. اعتصابات و انقلاب ها سرکوب شدند و به پایان رسید - همه اینها در حالی بود که سود تعداد انگشت شماری از شرکت ها حفظ شد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبا امضای معاهده پاریس در سال ۱۸۹۸، کنترل کوبا، پورتوریکو، گوام و فیلیپین به دست ایالات متحده افتاد ( تسلیم اسپانیا ) . به دنبال آن، ایالات متحده اقدام به مداخله نظامی در کوبا، پاناما، هندوراس، نیکاراگوئه، مکزیک، هائیتی و جمهوری دومینیکن کرد. این درگیری ها با عقب نشینی نیروها از هائیتی در سال ۱۹۳۴ در زمان رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت پایان یافت.
اصطلاح «جنگ موز» در سال ۱۹۸۳ توسط نویسنده لستر دی. لنگلی رایج شد. لنگلی چندین کتاب در مورد تاریخ آمریکای لاتین و مداخله آمریکا نوشت، از جمله: ایالات متحده و کارائیب، ۱۹۰۰–۱۹۷۰ و جنگ موز: تاریخ درونی امپراتوری آمریکا، ۱۹۰۰–۱۹۳۴. این کتاب شامل وقایع امپراتوری استوایی ایالات متحده آمریکا در هر دو دوره ریاست جمهوری روزولت است که از نیمکره غربی پیشی گرفته است. این اصطلاح از طریق این نوشته رایج شد و ایالات متحده را به عنوان نیروی پلیسی معرفی کرد که برای آشتی دادن این کشورهای متخاصم، جوامع بی قانون و سیاستمداران فاسد فرستاده شده است و اساساً حاکمیت ایالات متحده بر تجارت مناطق گرمسیری را توجیه می کند. جنگ موز با بی عدالتی، فساد، جوامع غیرقانونی و سوءاستفاده از کارگران در آمریکای لاتین آغاز شد. کارگران موز چیزی شبیه به جنبش حقوق مدنی را در تجارت میوه های گرمسیری به راه انداختند. کشورهای گرمسیری درحال جنگ به خاطر بدرفتاری و شرایط سوءاستفاده از کارگران به یکی از اولین و ستیزه جویانه ترین جنبش ها در آمریکای لاتین دست زدند. گفتمان و فسادی که مردم و حکومت آمریکای لاتین با آن روبه رو شدند، چیزی بود که نفوذ ایالات متحده را بیشتر می کرد. صدها سرباز آمریکایی و هزاران نفر از مردم محلی در جنگ های موز کشته شدند. اعتصابات و انقلاب ها سرکوب شدند و به پایان رسید - همه اینها در حالی بود که سود تعداد انگشت شماری از شرکت ها حفظ شد. [ ۱]
wiki: جنگ موز