جنگ موته

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] جنگ موته از بزرگترین سریه های تاریخ صدر اسلام که در سال هشتم هجری بین سپاه اسلام و سپاه روم رخ داد.
فرماندهی سپاه اسلام در این جنگ، به ترتیب بر عهده جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه بود که هر سه فرمانده شهید شدند. مسلمانان پس از شهادت سه فرمانده خود و به دلیل اینکه تعداد سپاهیان روم بسیار بیشتر از سپاه مسلمانان بود، با هدایت خالد بن ولید به مدینه عقب نشینی کردند.
موته، روستایی است از روستاهای بلقاء در مرزهای شام. این ده در پایین بلقاء و بلقاء پایین دمشق قرار دارد و آن از روستاهای کرک است و از آنجایی که کرک اول استان مؤاب است، باید مؤته را جزو مؤاب به حساب آورد.

[ویکی اهل البیت] جنگ موته که در اوایل سال هشتم هجری به فرماندهی و شهادت جعفر بن ابی طالب و سپس زید بن حارثه و پس از او عبدالله بن رواحه در نبرد با رومیان به وقوع پیوست و در نهایت مسلمانان به فرماندهی خالد بن ولید به مدینه بازگشتند.
موته اکنون به صورت شهری آباد در شرق کشور اردن هاشمی بوده و در یازده کیلومتری شهرک کرک می باشد. این منطقه در حوزه شامات قرار داشته و عملیات مزبور، نخستین اقدام نظامی قاطع در آن نواحی بوده است.
دلایل محدودی درباره اعزام سپاه موته نقل شده که نمی تواند دلیل اصلی فرستادن چنین سپاهی باشد. در این باره گفته شده است :
شمار کسانی که می رفتند سه هزار بود. همینکه مسلمانان از اردوگاه خود حرکت کردند، دیگر مسلمانان فریاد برداشتند، خدا از شما بلا را بگرداند و به سلامت و با غنیمت برگردید. ابن رواحه در پاسخ ایشان این شعر را خواند:
                      
اما من از خداوند آمرزش می خواهم، و ضربت استواری که خونبار باشد.
پیامبر (ص) فرمود:زید بن حارثه فرمانده مردم است، اگر زید کشته شد جعفر بن ابی طالب فرمانده خواهد بود، و اگر جعفر کشته شد عبد الله بن رواحه فرمانده خواهد بود، و اگر عبد الله بن رواحه کشته شد مسلمانان از میان خود مردی را برگزینند و فرمانده خویش کنند.
مردی از یهود به نام نعمان که این ماجرا را شنید گفت: ای اباالقاسم اگر تو براستی پیغمبر خدا باشی اینان را که نام بردی همگی کشته خواهند شد، زیرا انبیاء بنی اسرائیل هرگاه لشکری را به جایی می فرستادند و این گونه فرمانده جنگ تعیین می کردند اگر صد نفر را نیز به دنبال یکدیگر نام می بردند همگی در آن جنگ کشته می شدند و به دنبال آن پیش زید بن حارثه رفت و بدو گفت: با پیغمبر و خاندانت وداع کن که اگر او براستی پیغمبر باشد تو دیگر زنده بر نخواهی گشت و زید بن حارثه گفت: به راستی گواهی می دهم که او پیغمبر صادق و فرستاده خداست.

پیشنهاد کاربران

بپرس