جنگ ذوقار

پیشنهاد کاربران

نبرد ذوقار ( به عربی: یوم ذی قار ) به جنگی گفته می شود که بین سپاه خسرو پرویز و قبایل بکر بن وائل، در جنوب عراق درگرفت. در این جنگ سپاه ساسانی که متشکل از چند لشکر بود، در نزدیکی پایتخت لخمی ها، حیره که امروزه شهر کوفه نامیده می شود، از چند طایفهٔ عرب شکست خوردند. در مورد زمان این نبرد نقل قول های متفاوتی وجود دارد اما به احتمال قوی این جنگ پیش از بعثت محمد پیامبر اسلام رخ داده است. علت رخداد جنگ ذوقار کشته شدن نعمان بن منذر، آخرین امیر ملوک لخمی به دست خسرو پرویز و حوادث متعاقب آن بود. ملوک لخمی دست نشاندهٔ ساسانیان و مدافع منافع ساسانیان در بین اعراب محسوب می شدند. کشتن و برانداختن نعمان بن منذر که در تمام بادیه حسن شهرت داشت و جایگزینی او با یک والی ایرانی نژاد، ناخوشنودی اعراب را در پی داشت و در اثر آن دوستی دیرین مردم آن سرزمین با ایرانیان به دشمنی گرائید و همچنین از نظر سیاسی دولت حائل بین ایران و اعراب از بین رفت و مداخلهٔ مستقیم ایران در امور عرب، ناخوشنودی اعراب را قوی تر کرد. از سوی دیگر داستان شکست ایران در نزدیکی پایتخت از قبایل عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام عربستان پیدا کرد که نقل تمام مجالس شد. این شکست از نظر روحی موجب دلگرمی و تشویق اعراب ضد ایران گردید و تأثیر زیادی در حملات بعدی اعراب داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

لخمی ها یا بنی لخم یا مناذره نام دودمانی عرب بود که در روزگار ساسانیان و میان سده های سوم تا هفتم میلادی بر حیره فرمان می راندند. آنان در آغاز کیش بت پرستی داشتند، سپس مسیحی نسطوری شدند و پس از چیرگی مسلمانان دین اسلام را پذیرفتند. لخمی ها پیرو ساسانیان بودند.
آخرین پادشاه لخمی ها، نعمان سوم ( ابوقابوس نعمان بن منذر ) به دستور خسرو پرویز زندانی شده و به قتل رسید سپس خسرو ایاس بن طائی را به جای وی والی حیره قرار داد که قریب ۹ سال با نظارت و همدستی یک نمایندهٔ ایرانی به نام نخورگان حکومت می کرد. پس از ایاس یک حاکم ایرانی به اسم آزادبه قریب ۱۷ سال در آن خطه حکومت داشت. قتل نعمان منجر به سلسله حوادثی شد که در نهایت جنگ ذوقار را در پی داشت.
طبری می نویسد:
پس از مرگ منذر بن منذر ( منذر پنجم ) ( مرگ در سال ۵۸۲ میلادی، هشت سال قبل از به پادشاهی رسیدن خسرو ) خسرو مردی می جست که او را پادشاه عربان کند. مترجم عربی دربار خسرو عدی بن زید عبادی که کار تربیت و پرورش نعمان از کودکی به او سپرده شده بود، ترتیبی فراهم کرد که از بین یازده پسر بر جای مانده، از منذر، نعمان، به پادشاهی برسد. بعد از پادشاهی نعمان، به سبب فتنه و بدگویی اطرافیان نعمان که با عدی دشمنی داشتند و می گفتند «عدی بر نعمان منت می گذارد و می گوید که او بوده که نعمان را پادشاه کرده» با این سخن چینی ها کینهٔ عدی کم کم به دل نعمان افتاد و او را به حیره فراخواند. عدی بن زید عبادی که در خدمت خسرو بود از وی اجازه خواسته و پیش نعمان رسید. وی بی درنگ عدی را زندانی کرد تا هنگامی که خسرو فرستاده ای برای جویا شدن از وضع عدی به حیره فرستاد. نعمان که از شکایت عدی در نزد خسرو و خشم آتی خسرو بیمناک بود، دستور قتل عدی را صادر کرد.

جنگ ذوقار
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/جنگ_ذوقار

بپرس