زمانی که ابولقاسم خان در خارج بود یک پیغامی به مهراب خان عجمی داد و گفت جنگ را شروع کن و مهراب خان عجمی با دسته ایی از بزرگان بختیاری از طرف جنت مکان و عقیلی خوزستان حرکت کرد و به سمت شهرکرد و بهبهان و هفتکل و در آنجا تمام بختیاری یک دست و متحد آمده بودند و به گوش شاه رسید و شاه به فرمانده فارس دستور داد که جلو بختیاری هارو بگیرن و در منطقه ایی در دشت شیر جنگ طول کشید در ۳ماه جنگ داشتن و با رهبری مهراب خان عجمی و مهراب خان نقشه ایی کشید با چند تا سوار کار به منطقه دشمن رفتند و فرمانده فارس را گرفتند و در برگشت وسط میدان جنگ بین دشمن و لشکر بختیاری رضی بابادی به گفته خودش شلیک پیروزی را زد و بقیه می گوید بخاطر اینکه فرمانده بشه از سر خیانت شلیک کرد که دشمن بفهمه. . بعد از شلیک دوتا لشکر لشکر بختیاری و لشکر فارس شروع کردن به شلیک و مهراب خان عجمی میان دو لشکر شهید شد و نمی دانند که خودی زد یا دشمن.
... [مشاهده متن کامل]
روح بزرگ مرد آمهراب خان عجمی شاد. و تمام سرداران جنگ دشت شیر.
... [مشاهده متن کامل]
روح بزرگ مرد آمهراب خان عجمی شاد. و تمام سرداران جنگ دشت شیر.
آفرهادظهرابی شهماروند ازطایفه اوسیونددورکی هم دراین جنگ رشادتهاداشتند.
بهمئی بودن در علا جنگیدن باشاه تو دشت شیر فقط بهمئی ها بودن
زبان حال آمهراب عجمی
کی دیده به شو شه، تدرگ بباره
مهراب خان عجمی، نر نی شماره
بار الا بم برسون، سه تا پیانه
آقلی و آرضی و جواد طلانه
آبیه لر خوره، به من خینم
... [مشاهده متن کامل]
خیبر خان گپ کنین، سی جانشینم
حمایل بگردنم، دوال بلغار
بهداروندون زکشتنم، نبین خوردار
آرضی کله کزی، دستم به شالت
لاشمه با خوت، ببر برنوم حلالت
عربون پاپتی، اسبون بی نال
مهراب خان جنگ کنه، چی رستم زال
مسلسل دست چپم، برنو به راستم
درجه سرلشگری، دادن نخواستم
رَضی خان بابادی، دَسم وِ شالت
لاشم وا خُت بَه ور، برنوم حلالت
رضی خان بابادی، دستم و شالت
لاشم دال نخوره، برنوم حلالت
حماسه دشت شیر
جنگ شیر به دست شیر داره تماشا
مو بردم چهارصد برنو، بعد رضاشاه
فرج الله قلعه تله، خور نداره
شرگلا من دشت شیر، داسون دراره
یدالله و شکرالله شیرل جنگی
اسباسون نیله نیله، زینا فرنگی
دو نفر کر آمهراب، چهار خواجه میری
ماشاالله جنگ اکنن، چی جنگ شیری
تفنگ بالون زنه، ندین و سرهنگ
بدینس آشکرالله، وا شاه کنه جنگ
کمیتم تیر خرده بید، سر دو پایه
یدالله کر آمهراب، خین دار شاهه
یدالله، گد شرگلا، همی دوتامون
به غیر از خورزا خومون، کس نیده بامون
درویشخان ممبینی، وا شاه کنه جنگ
تش نهاد و دشت شیر، سی ایل چهارلنگ
مسلسل کار اکنه، ما بین دو پیرون
آکریم رحمانی، خورزای شیرون
علی باز و گوجونی، محمد و زاهد
کاری کرد کر آمهراب، نکرده نادر
سه سوار و دیر ایا، نازو سرناز
یدالله و شرگلا، محمد، شهباز
یدالله گد: شرگلا، درویش نیومد
واویلا بخت بدم، که شو دراومد
سرقعله تا پا قعله، همش سیاره
بی هوا جلدی بده، تفنگ قطاره
شاه منگشت بیرق بکش، بیو سر تنگ
کریم کر هوا، با شاه کنه جنگ
کاغذی بسی کنم، سی خان دالون
فرجلا کردزنگنه ، زید زیر بالون
مسلسل کار اکنه، ایتا و اوتا
چی رستم جنگ ایکنه، درویش کوتا
پنج تیر آشرگلا، پولاد پوزس
پرس کنین و کشورپاد، چه برد و روزس
یدالله گد: شرگلا، رحم کن و سرهنگ
قسم خرد، واپس بره، دی نکنه جنگ
خرسانه زین بکنین، گرین رکاوم
جج واستاده شاه انتظام، در انتظارم
شرگلا خرده قسم و جون مهراو
لشگر چول نکنم، دی نیبرم خواو
درویش کر علیرحم و شاه گرو زور
وبالای محمدیار محسین تقی پور
بالیون بالا سری مر نی وروری
مو کریم رحمانیم شیر دو قطوری
سرلشکر سر موشین سان داد سواره
اکریم لبخنده داد در دا قطاره
رضی خان گو رحمانی خو بهت رسیدم
ماشاا. . . به آ کریم جنگشه دیدم
بی حوا مینانه کند رهد به من پیر
کفانه نذر اکنه کر نخوره تیر
گودرزی سنگر بکند نشست به گوگور
کجه رهد نکویی و محسین تقی پور
کلانتر خورده قسم جون کریموم
تهرونه تش ایزنم شاهنه وریزنم
درویش کر علیرحم جلیقه کوتاه
چی شوهین جنگ ایکنه ایتا و اوتا
#اشعارمحلی #شعرجنگ #دشت شیر
کی دیده به شو شه، تدرگ بباره
مهراب خان عجمی، نر نی شماره
بار الا بم برسون، سه تا پیانه
آقلی و آرضی و جواد طلانه
آبیه لر خوره، به من خینم
... [مشاهده متن کامل]
خیبر خان گپ کنین، سی جانشینم
حمایل بگردنم، دوال بلغار
بهداروندون زکشتنم، نبین خوردار
آرضی کله کزی، دستم به شالت
لاشمه با خوت، ببر برنوم حلالت
عربون پاپتی، اسبون بی نال
مهراب خان جنگ کنه، چی رستم زال
مسلسل دست چپم، برنو به راستم
درجه سرلشگری، دادن نخواستم
رَضی خان بابادی، دَسم وِ شالت
لاشم وا خُت بَه ور، برنوم حلالت
رضی خان بابادی، دستم و شالت
لاشم دال نخوره، برنوم حلالت
حماسه دشت شیر
جنگ شیر به دست شیر داره تماشا
مو بردم چهارصد برنو، بعد رضاشاه
فرج الله قلعه تله، خور نداره
شرگلا من دشت شیر، داسون دراره
یدالله و شکرالله شیرل جنگی
اسباسون نیله نیله، زینا فرنگی
دو نفر کر آمهراب، چهار خواجه میری
ماشاالله جنگ اکنن، چی جنگ شیری
تفنگ بالون زنه، ندین و سرهنگ
بدینس آشکرالله، وا شاه کنه جنگ
کمیتم تیر خرده بید، سر دو پایه
یدالله کر آمهراب، خین دار شاهه
یدالله، گد شرگلا، همی دوتامون
به غیر از خورزا خومون، کس نیده بامون
درویشخان ممبینی، وا شاه کنه جنگ
تش نهاد و دشت شیر، سی ایل چهارلنگ
مسلسل کار اکنه، ما بین دو پیرون
آکریم رحمانی، خورزای شیرون
علی باز و گوجونی، محمد و زاهد
کاری کرد کر آمهراب، نکرده نادر
سه سوار و دیر ایا، نازو سرناز
یدالله و شرگلا، محمد، شهباز
یدالله گد: شرگلا، درویش نیومد
واویلا بخت بدم، که شو دراومد
سرقعله تا پا قعله، همش سیاره
بی هوا جلدی بده، تفنگ قطاره
شاه منگشت بیرق بکش، بیو سر تنگ
کریم کر هوا، با شاه کنه جنگ
کاغذی بسی کنم، سی خان دالون
فرجلا کردزنگنه ، زید زیر بالون
مسلسل کار اکنه، ایتا و اوتا
چی رستم جنگ ایکنه، درویش کوتا
پنج تیر آشرگلا، پولاد پوزس
پرس کنین و کشورپاد، چه برد و روزس
یدالله گد: شرگلا، رحم کن و سرهنگ
قسم خرد، واپس بره، دی نکنه جنگ
خرسانه زین بکنین، گرین رکاوم
جج واستاده شاه انتظام، در انتظارم
شرگلا خرده قسم و جون مهراو
لشگر چول نکنم، دی نیبرم خواو
درویش کر علیرحم و شاه گرو زور
وبالای محمدیار محسین تقی پور
بالیون بالا سری مر نی وروری
مو کریم رحمانیم شیر دو قطوری
سرلشکر سر موشین سان داد سواره
اکریم لبخنده داد در دا قطاره
رضی خان گو رحمانی خو بهت رسیدم
ماشاا. . . به آ کریم جنگشه دیدم
بی حوا مینانه کند رهد به من پیر
کفانه نذر اکنه کر نخوره تیر
گودرزی سنگر بکند نشست به گوگور
کجه رهد نکویی و محسین تقی پور
کلانتر خورده قسم جون کریموم
تهرونه تش ایزنم شاهنه وریزنم
درویش کر علیرحم جلیقه کوتاه
چی شوهین جنگ ایکنه ایتا و اوتا
#اشعارمحلی #شعرجنگ #دشت شیر
مرحوم"ملا محمد حسین تقی پور"
_شجاع و دلیر٬ کد خدایی ٬ مهمان نواز٬ سخنور
از دیار ایل سترگ ممبینی طایفه به نام ملازکی.
_فرزند مرحوم "ملا ضربعلی تقی پور" از بزرگان و سران ایل ممبینی.
_مرحوم ملا محمد حسین تقی پور از سرداران و حماسه سازان جنگ دشت شیر ( جنگ ایل ممبینی علیه شاهنشاه ) که رشادت های بینظیرش در دشت شیر مثال زدنیست.
... [مشاهده متن کامل]
روح تمامی بزرگان و سواران و سنگروریزان ایل ممبینی شاد و یادشان جاودان.
#ملا علیداد تقی پور #ملازکی #ممبینی #تقی پور #گنبد #باغملک جانکی #دشت_شیر
_شجاع و دلیر٬ کد خدایی ٬ مهمان نواز٬ سخنور
از دیار ایل سترگ ممبینی طایفه به نام ملازکی.
_فرزند مرحوم "ملا ضربعلی تقی پور" از بزرگان و سران ایل ممبینی.
_مرحوم ملا محمد حسین تقی پور از سرداران و حماسه سازان جنگ دشت شیر ( جنگ ایل ممبینی علیه شاهنشاه ) که رشادت های بینظیرش در دشت شیر مثال زدنیست.
... [مشاهده متن کامل]
روح تمامی بزرگان و سواران و سنگروریزان ایل ممبینی شاد و یادشان جاودان.
#ملا علیداد تقی پور #ملازکی #ممبینی #تقی پور #گنبد #باغملک جانکی #دشت_شیر
کلانتران ایل بزرگ ممبینی جانکی فاتحان جنگ دشت شیر
ملا محمد حسین تقی پور
ملا فرج اله رحمانی
نام دوتا از دلیرمردان جنگ دشت شیر که یک تنه ایستادند.
ملا محمد حسین تقی پور
ملا فرج اله رحمانی
نام دوتا از دلیرمردان جنگ دشت شیر که یک تنه ایستادند.
برادران عزیزی که میگین بهمئی ها بیشتر ایسادن جلو ارتش شاه مگه ممبینی ها پشم بودن اگر بزرگتر داشتین بهتون میگفتن که در نزدیکی رود زرد کسی جز مردمان دلیر ممبینی هیچ طایفه ی دیگری نبود و بختیاری ها هم تقریباً هیچ کاری نکردن فقط ممبینی ها بودن و بهمئی ها
برادر ی که گفتی این جنگو بهمئی ها شروع کردن و. . . . اولاًکه کسی منکر این نیست که بهمئی ها درجنگ نبودن ولی این جنگ را ابوالقاسم خان شروع و رهبری کرد. وخان هایی از ایل بهمئی هم به طرفداری از ابوالقاسم خان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بلندشدندو به ابوالقاسم خان پیوستند. البته بعضی از مطالب گفته شده هم اشتباه هست ولی این چیزی که شما میگی هم اشتباست
رضی خان به مرگ طبیعی از دنیا رفت به اشتباه نوشته شد کشته شد. لطفا اصلاح بفرما.
حاج کریم رحمانی در اثر مرگ طبیعی مرد نه توی جنگ