فتح جبال مجموعه ای از لشکرکشی های مرداویج زیاری در سال ۳۱۹ هجری قمری بود که منجر به گسترش مرزهای قلمرو و نزدیکی موقت او با خلافت عباسی شد. در پی این پیروزی مرداویج اقدام به تصرف اصفهان و خوزستان کرد که با خشم خلافت روبرو شد و روابط این دو مجدداً تیره گشت و زمینه را برای قدرت گرفتن آل بویه گشود.
... [مشاهده متن کامل]
پس از مرگ اسفار، ماکان کاکی به طبرستان بازگشت و در گرگان سکونت گزید. مرداویج نیز حاکم دیگر مناطق تحت فرمانروایی او شد ولی به گرگان، پایتخت اسفار، نرفت و از همان جا به کشورگشایی پرداخت؛ نخست به مطیع کردن ممالک سابق اسفار اقدام کرد، سپس برای توانایی گسترش مرزهایش اعمال خود را به شهرهای تحت امر فرستاد تا خراج جمع آوری کنند. در این زمان امرای مناطق گوناگون هم به قیادت مرداویج اظهار تمایل کردند. مرداویج برای سپاه خود هزینهٔ زیادی می کرد که باعث می شد عدهٔ زیادی داوطلب به حضور در لشکریان او شوند. بخش عمده ای از این سربازان از طوایف گیل و دیلم بودند.
خواهرزادهٔ مرداویج، ابی الکرادیس علی بن عیسی طلحی، برای طلب خراج به شهر همدان عازم شد. در همین هنگام سپاه خلیفهٔ عباسی، به فرماندهی ابوعبدالله بن خلف، نیز در همدان اقامت داشت. در ورودی همدان شیرسنگی بود که مردم شهر آن را حافظ و نگهبان همدان می دانستند. لشکریان ابی الکرادیس در ورود به شهر این مجسمه را شکسته و از کوه به پایین پرت کردند. مردم همدان از این اقدام منزجر شده و به حمایت از سپاه خلیفه به مقابلهٔ با لشکریان زیاری پرداختند. در جنگی که رخ داد چهار هزار نفر کشته شدند و ابی الکرادیس هم کشته شد.
پس از جنگ دو سپاه شهر را ترک کردند. سپاهیان خلیفه به عراق عزیمت کردند و تتمهٔ لشکر زیاری نزد مرداویج بازگشتند. مرداویج قصد انتقام کرد و با ارتش خود به همدان بازگشت. مردم شهر در غیاب سپاه خلیفه مقاومت کردند ولی یک روز بیشتر تاب نیاوردند و مرداویج با ورود به شهر سه روز به قتل عام مردم پرداخت. در روز سوم ریش سفیدان شهر در مصلی نزد مرداویج آمدند ولی مرداویج همگی را کشت و پس از غارت شهر، آن را به آتش کشید. در پایان لشکریان مرداویج پنجاه خروار «بند شلوار ابریشمی» از کشتگان به غنیمت بردند.
خلیفه، مقتدر عباسی، با شنیدن اخبار هارون بن غریب ( پسردایی خود ) را با لشکر بزرگی به همدان فرستاد و در اطراف شهر دو سپاه روبه رو قرار گرفته و در نبردی که روی داد مرداویج سپاه خلیفه را شکست داد. با این پیروزی مرداویج توانست به راحتی نواحی جبال من جمله کرمانشاه، لرستان، کردستان و پشتکوه را فتح کند. همچنین ابن علان قزوینی را در رأس سپاهی به دینور فرستاد و آن شهر توسط ابن علان غارت و تسخیر شد. گزارش ها حاکی از قتل هفده هزار دینوری در روز نخست حمله دارد. ابن علان پس از دینور به حلوان لشکرکشی کرده و آنجا را نیز غارت کرد و سپس با غنائم و اسرا نزد مرداویج بازگشت. مسعودی تعداد اسرایی که سپاهیان از دینور با خود آوردند را بین پنجاه تا صد هزار نفر گزارش کرده. عده ای از اهالی دینور با روی سیاه کرده نزد خلیفه گریختند و کمک خواستند ولی نتیجه ای نداشت.
... [مشاهده متن کامل]
پس از مرگ اسفار، ماکان کاکی به طبرستان بازگشت و در گرگان سکونت گزید. مرداویج نیز حاکم دیگر مناطق تحت فرمانروایی او شد ولی به گرگان، پایتخت اسفار، نرفت و از همان جا به کشورگشایی پرداخت؛ نخست به مطیع کردن ممالک سابق اسفار اقدام کرد، سپس برای توانایی گسترش مرزهایش اعمال خود را به شهرهای تحت امر فرستاد تا خراج جمع آوری کنند. در این زمان امرای مناطق گوناگون هم به قیادت مرداویج اظهار تمایل کردند. مرداویج برای سپاه خود هزینهٔ زیادی می کرد که باعث می شد عدهٔ زیادی داوطلب به حضور در لشکریان او شوند. بخش عمده ای از این سربازان از طوایف گیل و دیلم بودند.
خواهرزادهٔ مرداویج، ابی الکرادیس علی بن عیسی طلحی، برای طلب خراج به شهر همدان عازم شد. در همین هنگام سپاه خلیفهٔ عباسی، به فرماندهی ابوعبدالله بن خلف، نیز در همدان اقامت داشت. در ورودی همدان شیرسنگی بود که مردم شهر آن را حافظ و نگهبان همدان می دانستند. لشکریان ابی الکرادیس در ورود به شهر این مجسمه را شکسته و از کوه به پایین پرت کردند. مردم همدان از این اقدام منزجر شده و به حمایت از سپاه خلیفه به مقابلهٔ با لشکریان زیاری پرداختند. در جنگی که رخ داد چهار هزار نفر کشته شدند و ابی الکرادیس هم کشته شد.
پس از جنگ دو سپاه شهر را ترک کردند. سپاهیان خلیفه به عراق عزیمت کردند و تتمهٔ لشکر زیاری نزد مرداویج بازگشتند. مرداویج قصد انتقام کرد و با ارتش خود به همدان بازگشت. مردم شهر در غیاب سپاه خلیفه مقاومت کردند ولی یک روز بیشتر تاب نیاوردند و مرداویج با ورود به شهر سه روز به قتل عام مردم پرداخت. در روز سوم ریش سفیدان شهر در مصلی نزد مرداویج آمدند ولی مرداویج همگی را کشت و پس از غارت شهر، آن را به آتش کشید. در پایان لشکریان مرداویج پنجاه خروار «بند شلوار ابریشمی» از کشتگان به غنیمت بردند.
خلیفه، مقتدر عباسی، با شنیدن اخبار هارون بن غریب ( پسردایی خود ) را با لشکر بزرگی به همدان فرستاد و در اطراف شهر دو سپاه روبه رو قرار گرفته و در نبردی که روی داد مرداویج سپاه خلیفه را شکست داد. با این پیروزی مرداویج توانست به راحتی نواحی جبال من جمله کرمانشاه، لرستان، کردستان و پشتکوه را فتح کند. همچنین ابن علان قزوینی را در رأس سپاهی به دینور فرستاد و آن شهر توسط ابن علان غارت و تسخیر شد. گزارش ها حاکی از قتل هفده هزار دینوری در روز نخست حمله دارد. ابن علان پس از دینور به حلوان لشکرکشی کرده و آنجا را نیز غارت کرد و سپس با غنائم و اسرا نزد مرداویج بازگشت. مسعودی تعداد اسرایی که سپاهیان از دینور با خود آوردند را بین پنجاه تا صد هزار نفر گزارش کرده. عده ای از اهالی دینور با روی سیاه کرده نزد خلیفه گریختند و کمک خواستند ولی نتیجه ای نداشت.