[ویکی فقه] در جنگ بین ایران و عراق علی رغم پشتیبانی قدرت های بزرگ از عراق نه تنها یک وجب از خاک ایران در دست نیروهای عراقی باقی نماند، بلکه عراق به عنوان کشور متجاوز به نظام بین الملل معرفی شد.
تاریخ معاصر ایران همواره در پی بروز هر جنگی، شاهد جدایی بخش هایی از این سرزمین پهناور به دست بیگانگان بوده است. به گونه ای که می توان گفت در دویست سال گذشته، یعنی از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به بعد، نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شده است. اما علی رغم پشتیبانی قدرت های بزرگ از عراق، روند مذکور در جنگ ایران و عراق ادامه پیدا نکرد و سرفصل جدیدی از تاریخ ایران را در صفحات تاریخی به ثبت رساند. در این جنگ نه تنها یک وجب از خاک ایران در دست نیروهای عراقی باقی نماند، بلکه عراق به عنوان کشور متجاوز به نظام بین الملل معرفی شد. حال در این مقال بر آنیم که با نگاهی به اسناد بیرون آمده از متون تاریخی و وقایع خبری به علل پیدایی و شروع جنگ از جانب عراق با تاکید بر ذهنیت سیاستمداران عراقی بپردازیم.
تاریخچه نزاع
سابقه تاریخی نزاع ایران و عراق را باید میراث نزاع ایران و عثمانی دانست. اختلافات ایران و عثمانی در طول چهار قرن ۱۹۱۴ – ۱۵۱۴م. علی رغم بسته شدن قراردادهای صلح متعدد و همچنین پروتکل های مرزی، همچنان حل نشده ماند و با فروپاشی امپراطوری عثمانی، به دولت تازه استقلال یافته عراق انتقال یافت.
قرارداد الجزایر
با توجه به موقعیت سوق الجیشی خلیج فارس در منطقه و تاثیراتی که به لحاظ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در منطقه داشت و همچنین با توجه به ذخایر عظیم نفتی، این قسمت از نقشه جغرافیایی، در اواخر دهه ۱۹۷۰م. برخی تحلیل گران سیاسی معتقد بودند که خلیج فارس تنها منطقه حیاتی کشمکش بین آمریکا و شوروی است و به همین خاطر این دو قدرت در تلاش برای نفوذ بیشتری در این منطقه هستند. آمریکا با تقویت ایران و شوروی با حمایت از عراق گامهای عمده ای در تحقق این برنامه برداشتند که با توجه به برتری و تسلطی که آمریکا بر ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت از موضع برتری برخوردار بود. آمریکا بر مبنای دکترین "نیکسون"، خواهان حفظ ثبات و امنیت منطقه با تقویت قدرت های منطقه بود که در همین راستا از ایران به عنوان قدرت نظامی و از عربستان به عنوان قدرت اقتصادی حمایت می کرد. پیاده کردن چنین الگوی سیاسی از سوی آمریکا در منطقه، مانع از وقوع بحران های شدید شد و تداوم جریان نفت به سوی غرب را تضمین می نمود. در این موقع ایران به عنوان ژاندارم منطقه، ضامن اصلی ثبات در منطقه بود. در این اوضاع و احوال بود که قراردادی مابین دو کشور ایران و عراق تحت عنوان قرارداد الجزایر منعقد گردید که بر اساس آن مرز مشترک آبی در رودخانه اروند طبق خط تالوگ شناخته شد. انعقاد قرارداد الجزایر در حالی بود که عراق ادعای مالکیت مطلق بر اروند را داشت و این قرارداد، مهر باطلی بر این ادعا به حساب می آمد. پس از این قرارداد مسئولان عراقی با چرخشی محسوس در سیاست خارجی خود، سیاست نزدیکی به کشورهای غربی از جمله اروپای غربی را به منظور تقویت موقعیت سیاسی و نظامی خود در منطقه، در اولویت برنامه های خود قرار دادند که منجر به انعقاد قرادادهای متعدد نظامی شد. فرانسه به عنوان اصلی ترین تامین کننده سلاح های نظامی برای عراق بود.
انقلاب اسلامی ایران
...
تاریخ معاصر ایران همواره در پی بروز هر جنگی، شاهد جدایی بخش هایی از این سرزمین پهناور به دست بیگانگان بوده است. به گونه ای که می توان گفت در دویست سال گذشته، یعنی از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به بعد، نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شده است. اما علی رغم پشتیبانی قدرت های بزرگ از عراق، روند مذکور در جنگ ایران و عراق ادامه پیدا نکرد و سرفصل جدیدی از تاریخ ایران را در صفحات تاریخی به ثبت رساند. در این جنگ نه تنها یک وجب از خاک ایران در دست نیروهای عراقی باقی نماند، بلکه عراق به عنوان کشور متجاوز به نظام بین الملل معرفی شد. حال در این مقال بر آنیم که با نگاهی به اسناد بیرون آمده از متون تاریخی و وقایع خبری به علل پیدایی و شروع جنگ از جانب عراق با تاکید بر ذهنیت سیاستمداران عراقی بپردازیم.
تاریخچه نزاع
سابقه تاریخی نزاع ایران و عراق را باید میراث نزاع ایران و عثمانی دانست. اختلافات ایران و عثمانی در طول چهار قرن ۱۹۱۴ – ۱۵۱۴م. علی رغم بسته شدن قراردادهای صلح متعدد و همچنین پروتکل های مرزی، همچنان حل نشده ماند و با فروپاشی امپراطوری عثمانی، به دولت تازه استقلال یافته عراق انتقال یافت.
قرارداد الجزایر
با توجه به موقعیت سوق الجیشی خلیج فارس در منطقه و تاثیراتی که به لحاظ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در منطقه داشت و همچنین با توجه به ذخایر عظیم نفتی، این قسمت از نقشه جغرافیایی، در اواخر دهه ۱۹۷۰م. برخی تحلیل گران سیاسی معتقد بودند که خلیج فارس تنها منطقه حیاتی کشمکش بین آمریکا و شوروی است و به همین خاطر این دو قدرت در تلاش برای نفوذ بیشتری در این منطقه هستند. آمریکا با تقویت ایران و شوروی با حمایت از عراق گامهای عمده ای در تحقق این برنامه برداشتند که با توجه به برتری و تسلطی که آمریکا بر ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت از موضع برتری برخوردار بود. آمریکا بر مبنای دکترین "نیکسون"، خواهان حفظ ثبات و امنیت منطقه با تقویت قدرت های منطقه بود که در همین راستا از ایران به عنوان قدرت نظامی و از عربستان به عنوان قدرت اقتصادی حمایت می کرد. پیاده کردن چنین الگوی سیاسی از سوی آمریکا در منطقه، مانع از وقوع بحران های شدید شد و تداوم جریان نفت به سوی غرب را تضمین می نمود. در این موقع ایران به عنوان ژاندارم منطقه، ضامن اصلی ثبات در منطقه بود. در این اوضاع و احوال بود که قراردادی مابین دو کشور ایران و عراق تحت عنوان قرارداد الجزایر منعقد گردید که بر اساس آن مرز مشترک آبی در رودخانه اروند طبق خط تالوگ شناخته شد. انعقاد قرارداد الجزایر در حالی بود که عراق ادعای مالکیت مطلق بر اروند را داشت و این قرارداد، مهر باطلی بر این ادعا به حساب می آمد. پس از این قرارداد مسئولان عراقی با چرخشی محسوس در سیاست خارجی خود، سیاست نزدیکی به کشورهای غربی از جمله اروپای غربی را به منظور تقویت موقعیت سیاسی و نظامی خود در منطقه، در اولویت برنامه های خود قرار دادند که منجر به انعقاد قرادادهای متعدد نظامی شد. فرانسه به عنوان اصلی ترین تامین کننده سلاح های نظامی برای عراق بود.
انقلاب اسلامی ایران
...
wikifeqh: هشت_سال_دفاع_مقدس