جنگ ابدی ( به انگلیسی: The forever war ) ، رمانی علمی–تخیلی جنگی از جو هالدمن است که اولین بار در سال ۱۹۷۴ به چاپ رسید و به داستان مبارزهٔ میان ستاره ای انسان ها با تائوران ها می پردازد.
این کتاب موفق شد جوایز هوگو ( ۱۹۷۶ ) ، لوکس ( ۱۹۷۶ ) و نبیولا ( ۱۹۷۵ ) را از آن خود کند.
هالدمن رمان های برای همیشه آزاد ( ۱۹۹۹ - Forever free ) و صلح ابدی ( Forever peace - ۱۹۹۷ ) را هم با موضوعی مشابه نوشت که می توانند ادامه ای بر این کتاب به شمار آیند.
خطر لوث شدن: آنچه در زیر می آید داستان و پایان ماجرا را لو می دهد!
انسان ها توانسته اند درگاه هایی در اطراف سیاره هایی کشف کنند که می توانند آن ها را قادر به سفر به کهکشان ها و منظومه های دیگر در کسری از ثانیه کند. در یکی از این سفرها، یکی از کشتی های فضایی از بین می رود و انسان ها پس از شناسایی سفینه های بیگانه، فرض را بر آن می گذارند که کشتی انسان ها بدست آنان از بین رفته و درگیر جنگ با موجودات بیگانه که آن ها را تائوران ( Taurans ) می نامند می شوند.
ویلیام ماندلا دانشجوی رشتهٔ فیزیک، برای خدمت دو ساله در ارتش و جنگ با تائوران ها فراخوانده می شود. پس از دورهٔ آموزشی، به مأموریتی می رود که اولین حمله علیه این موجودات است. مأموریت آن ها نابودی پایگاه آن ها در یک کهکشان دوردست و دستگیری زندهٔ حداقل یکی از این موجودات است. تائورانی ها قتل عام می شوند و هیچ کدام زنده دستگیر نمی شود و افراد پس از بازگشت به زمین درمی یابند که با اینکه دو سال بر آن ها گذشته، در زمین ده سال گذشته است. زمین بسیار تغییر کرده، پول های بسیاری برای تدارکات جنگ خرج شده و مردم در بدبختی به سر می برند. با اینکه دو سال خدمت ماندلا به سر رسیده، اما او پس از چندی از ناچاری دوباره در ارتش ثبت نام می کند.
ادامهٔ داستان دربارهٔ رابطهٔ عاطفی ماندلا با یکی دیگر از همرزمانش است که از مأموریت اول با او همراه بوده و اعزام های متعدد به دیگر مأموریت هاست که هر بار آن ها را بیشتر و بیشتر از زمان واقعیشان دور می کند. هر بار که برمی گردند تجهیزات و تکنولوژی زمینی ها و تائوران ها پیشرفت کرده و از درک فرهنگ جدید انسان ها دورتر می شوند. داستان در آنجا پایان می یابد که ۱۱۴۳ سال از شروع نبرد گذشته و ماندلا که یکی از معدود بازماندگان تمام نبردهاست با اندک سربازانش از آخرین مأموریت جنگی اش ( که بیش از ۲۰۰ سال به طول انجامیده ) بازمی گردد و درمی یابد که جنگ تمام شده و با تائوران ها صلح شده و درمی یابد که از ابتدا نیز جنگ بر اثر سوءتفاهم به وجود آمده است؛ انسان ها دیگر تنها در نسخه های شبیه سازی شده ( clones ) وجود دارند و ماندلا متوجه می شود که مری گی پاتر ( Marygay Potter ) هم رزم و همسرش که در مأموریت آخر مجبور به جدا شدن از او شده بود هنوز زنده است و منتظر بازگشت اوست ( در مدار سیاره Middle Finger در سفر با سرعت نور است تا سنش بیشتر نشود ) ؛ و ماندلا به او ملحق می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین کتاب موفق شد جوایز هوگو ( ۱۹۷۶ ) ، لوکس ( ۱۹۷۶ ) و نبیولا ( ۱۹۷۵ ) را از آن خود کند.
هالدمن رمان های برای همیشه آزاد ( ۱۹۹۹ - Forever free ) و صلح ابدی ( Forever peace - ۱۹۹۷ ) را هم با موضوعی مشابه نوشت که می توانند ادامه ای بر این کتاب به شمار آیند.
خطر لوث شدن: آنچه در زیر می آید داستان و پایان ماجرا را لو می دهد!
انسان ها توانسته اند درگاه هایی در اطراف سیاره هایی کشف کنند که می توانند آن ها را قادر به سفر به کهکشان ها و منظومه های دیگر در کسری از ثانیه کند. در یکی از این سفرها، یکی از کشتی های فضایی از بین می رود و انسان ها پس از شناسایی سفینه های بیگانه، فرض را بر آن می گذارند که کشتی انسان ها بدست آنان از بین رفته و درگیر جنگ با موجودات بیگانه که آن ها را تائوران ( Taurans ) می نامند می شوند.
ویلیام ماندلا دانشجوی رشتهٔ فیزیک، برای خدمت دو ساله در ارتش و جنگ با تائوران ها فراخوانده می شود. پس از دورهٔ آموزشی، به مأموریتی می رود که اولین حمله علیه این موجودات است. مأموریت آن ها نابودی پایگاه آن ها در یک کهکشان دوردست و دستگیری زندهٔ حداقل یکی از این موجودات است. تائورانی ها قتل عام می شوند و هیچ کدام زنده دستگیر نمی شود و افراد پس از بازگشت به زمین درمی یابند که با اینکه دو سال بر آن ها گذشته، در زمین ده سال گذشته است. زمین بسیار تغییر کرده، پول های بسیاری برای تدارکات جنگ خرج شده و مردم در بدبختی به سر می برند. با اینکه دو سال خدمت ماندلا به سر رسیده، اما او پس از چندی از ناچاری دوباره در ارتش ثبت نام می کند.
ادامهٔ داستان دربارهٔ رابطهٔ عاطفی ماندلا با یکی دیگر از همرزمانش است که از مأموریت اول با او همراه بوده و اعزام های متعدد به دیگر مأموریت هاست که هر بار آن ها را بیشتر و بیشتر از زمان واقعیشان دور می کند. هر بار که برمی گردند تجهیزات و تکنولوژی زمینی ها و تائوران ها پیشرفت کرده و از درک فرهنگ جدید انسان ها دورتر می شوند. داستان در آنجا پایان می یابد که ۱۱۴۳ سال از شروع نبرد گذشته و ماندلا که یکی از معدود بازماندگان تمام نبردهاست با اندک سربازانش از آخرین مأموریت جنگی اش ( که بیش از ۲۰۰ سال به طول انجامیده ) بازمی گردد و درمی یابد که جنگ تمام شده و با تائوران ها صلح شده و درمی یابد که از ابتدا نیز جنگ بر اثر سوءتفاهم به وجود آمده است؛ انسان ها دیگر تنها در نسخه های شبیه سازی شده ( clones ) وجود دارند و ماندلا متوجه می شود که مری گی پاتر ( Marygay Potter ) هم رزم و همسرش که در مأموریت آخر مجبور به جدا شدن از او شده بود هنوز زنده است و منتظر بازگشت اوست ( در مدار سیاره Middle Finger در سفر با سرعت نور است تا سنش بیشتر نشود ) ؛ و ماندلا به او ملحق می شود.
wiki: جنگ ابدی