جنوک

لغت نامه دهخدا

جنوک. [ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) ج ِ جُنْک. ( اقرب الموارد ). رجوع به جنک شود.

جنوک. [ ] ( اِخ ) از مزارع فشارود قاینات ، قدیم النسق و بلاسکنه است. ( مرآت البلدان ج 4 ص 272 ).

فرهنگ فارسی

از مزارع فشار و دقاینات قدیم النسق و بلاسکنه است .

پیشنهاد کاربران

بپرس