جنونی قالی پوش. [ ج ُ نی ِ ] ( اِخ ) یا جنونی قندهاری. از شاعران است ، مجمعالخواص درباره وی گوید: حریفی است تیززبان و حراف ، موی سر گذاشت و گلیم پاره پوشیده راه میرفت. با این وضع درویشی در مجالس از اسباب و تجملات نیاکان خود سخن میراند، بااینکه از کیمیا خبری نداشت ادعای کیمیاگری کرده و عده زیادی را سرگردان و مطیع خود ساخته بود. این اشعار از اوست : با غمزه ات از تیغ بلا یاد نیاید کار مژه از خنجر فولادنیاید تا صدق محبت نکند جذب دلی را بیواسطه کس را ز کسی یاد نیاید. جذْبه شوق زلیخا داشت یوسف را اسیر ورنه معشوق از کجا و محنت زندان کجا؟