کتاب جنون منطقی مجموعه اشعار افشین یداللهی است. اشعار این کتاب عمدتاً متن ترانه های تیتراژ سریال هایی چون مدار صفردرجه، شب دهم، میوهٔ ممنوعه، شب آفتابی، تبریز در مه، سال های ابری و … را دربرمی گیرد. این مجموعه اشعار در ۴۹۲ صفحه در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات نگاه منتشر شده و تاکنون چند بار به تجدیدچاپ رسیده است. [ ۱] [ ۲]
وطنم! ای شکوهِ پابرجا، در دلِ التهابِ دوران ها ۱۷
هر چی آرزوی خوبه مالِ تو. ۱۹
مرز در عقل و جنون باریک است… ۲۱
می شه خدا رو حس کرد، تو لحظه های ساده. ۲۳
وقتی گریبانِ عدم، با دستِ خلقت می درید. . ۲۵
تو که فک ( ر ) می کنی دنیا تو دستاته. ۲۷
ایران به آتش می کشد، خاموشیِ تاریخ را ۲۹
برای آخرین بار خدا کنه بباره. ۳۱
کدوم خواستن؟ کدوم جنون؟ کدوم عشق؟. ۳۳
آخرِ قصه مه امّا، قصهٔ آخرم این نیست… ۳۵
شهر از هجومِ خاطره هایت به من پُر است… ۳۷
با من بگو از عشق، ای آخرین معشوق. . ۳۹
همین که پیشِ هم باشیم، همین که فرصتی باشه. ۴۱
من عاشقِ ایرانم، در سختی و آسانی. . ۴۳
همیشه تو صحنه بودیم، امّا بازی پشتِ صحنه س…. ۴۵
بوسه هایت مسیرِ معراج است… ۴۷
غروبم، مرگه رو دوشم، طلوعم کن، تو می تونی. . ۴۹
همه دنیا بخواد و تو بگی نه. ۵۱
به نابودی کشوندیم تا بدونم. . ۵۳
از کفرِ من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست… ۵۵
نه این قرارمون نبود تو بی خبر بری. . ۵۷
اگه دستم به جدایی برسه. ۵۹
من از پشتِ شب های بی خاطره. ۶۱
از بس که تو رو می خوام، دیگه نمی خوام باشی. . ۶۳
کوچه وقتی که نباشی رگِ خشکیدهٔ شَهره. ۶۵
ساده بیا دستِ منو بگیر و. ۶۷
ای واژهٔ بی معنی، رؤیایی بی تعبیر! ۶۹
خبر، خبر! یکی اومد، که هر چی قلبه می بره. ۷۱
نبودی، نبودم، تو هستی که هستم. . ۷۳
نمی دونم چه چیزی فرق کرده. ۷۵
تو، خوابت مثلِ بیداری و بیداریت مثِ خوابه. ۷۷
خیالتو می دزدم از تو شبستونِ خواب… ۷۹
تو شروعِ آسمونی، می دونستم نمی مونی. . ۸۱
در این ظهری که خورشید از پسِ تاریکیِ آن بَر نمی آید. . ۸۳
بر آتشِ خود آبی، از مشک نمی ریزم. ۸۶
از اون روزی که با لبخند گذشتی از کنارم. ۸۸
سادگی آسونه امّا، ساده موندن خیلی سخته. ۹۰
چه رسمی داری ای دوره زمونه؟. ۹۲
به من مؤمن نگو وقتی که حتی. . ۹۴
هیشکی ندیدم تو نَخِت نباشه. ۹۶
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوطنم! ای شکوهِ پابرجا، در دلِ التهابِ دوران ها ۱۷
هر چی آرزوی خوبه مالِ تو. ۱۹
مرز در عقل و جنون باریک است… ۲۱
می شه خدا رو حس کرد، تو لحظه های ساده. ۲۳
وقتی گریبانِ عدم، با دستِ خلقت می درید. . ۲۵
تو که فک ( ر ) می کنی دنیا تو دستاته. ۲۷
ایران به آتش می کشد، خاموشیِ تاریخ را ۲۹
برای آخرین بار خدا کنه بباره. ۳۱
کدوم خواستن؟ کدوم جنون؟ کدوم عشق؟. ۳۳
آخرِ قصه مه امّا، قصهٔ آخرم این نیست… ۳۵
شهر از هجومِ خاطره هایت به من پُر است… ۳۷
با من بگو از عشق، ای آخرین معشوق. . ۳۹
همین که پیشِ هم باشیم، همین که فرصتی باشه. ۴۱
من عاشقِ ایرانم، در سختی و آسانی. . ۴۳
همیشه تو صحنه بودیم، امّا بازی پشتِ صحنه س…. ۴۵
بوسه هایت مسیرِ معراج است… ۴۷
غروبم، مرگه رو دوشم، طلوعم کن، تو می تونی. . ۴۹
همه دنیا بخواد و تو بگی نه. ۵۱
به نابودی کشوندیم تا بدونم. . ۵۳
از کفرِ من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست… ۵۵
نه این قرارمون نبود تو بی خبر بری. . ۵۷
اگه دستم به جدایی برسه. ۵۹
من از پشتِ شب های بی خاطره. ۶۱
از بس که تو رو می خوام، دیگه نمی خوام باشی. . ۶۳
کوچه وقتی که نباشی رگِ خشکیدهٔ شَهره. ۶۵
ساده بیا دستِ منو بگیر و. ۶۷
ای واژهٔ بی معنی، رؤیایی بی تعبیر! ۶۹
خبر، خبر! یکی اومد، که هر چی قلبه می بره. ۷۱
نبودی، نبودم، تو هستی که هستم. . ۷۳
نمی دونم چه چیزی فرق کرده. ۷۵
تو، خوابت مثلِ بیداری و بیداریت مثِ خوابه. ۷۷
خیالتو می دزدم از تو شبستونِ خواب… ۷۹
تو شروعِ آسمونی، می دونستم نمی مونی. . ۸۱
در این ظهری که خورشید از پسِ تاریکیِ آن بَر نمی آید. . ۸۳
بر آتشِ خود آبی، از مشک نمی ریزم. ۸۶
از اون روزی که با لبخند گذشتی از کنارم. ۸۸
سادگی آسونه امّا، ساده موندن خیلی سخته. ۹۰
چه رسمی داری ای دوره زمونه؟. ۹۲
به من مؤمن نگو وقتی که حتی. . ۹۴
هیشکی ندیدم تو نَخِت نباشه. ۹۶
wiki: جنون منطقی