جنون دزدی یا کلپتومِینیا ( انگلیسی: Kleptomania ) میل غیرقابل مقاومت برای دزدیدن وسایل کم ارزش است. افراد مبتلا به این اختلال به دنبال دزدیدن اشیا نه چندان ارزشمند مانند خودکار، گیرهٔ کاغذ، چسب و نظیر آن ها هستند. جنون دزدی برای نخستین بار در ایالات متحده به عنوان یک اختلال روانی شناخته شد. افراد مبتلا به جنون دزدی ممکن است دچار اختلالات دیگری نظیر همایندی مرضی، اختلال شخصیت اسکیزویید و اختلال شخصیت مرزی نیز باشند. جنون دزدی می تواند بعد از ضربه به مغز[ ۱] [ ۲] یا مسمومیت به کربن مونوکسید به وجود آید. [ ۳]
افراد مبتلا به این اختلال با میل مداوم به دزدی تحریک می شوند. برخلاف افرادی که از فروشگاه ها دزدی می کنند با دزدیدن آن ها واقعاً نمی خواهند شیئی را داشته باشند، و ارزش مالی چیزی که می دزدند برای آن ها اهمیت ندارد، بلکه جویای برانگیختگی از عمل دزدی هستند. با وجود هیجانی که افراد مبتلا به دزدی بیمارگون از عمل دزدی احساس می کنند، ترجیح می دهند که برای این رفتار تحریک نشوند و احساس می کنند که میل آن ها ناخوشایند، ناخواسته و بی معنی است. چون واقعاً آن ها اقلامی را که می دزدند نیاز ندارند یا آن ها را نمی خواهند یا حتی دور می اندازند.
برای اینکه فرد مورد تشخیص دزدی بیمارگون قرار بگیرد، متخصصان بالینی نمی توانند دزدی وی را با اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، اختلال سلوک یا اختلال دوقطبی بهتر توجیه کنند.
دزدی بیمارگونه عوارض قابل ملاحظه ای برای زندگی فرد دارد که کمترین آن ها ترسِ از دستگیر شدن است.
افراد مبتلا به دزدی بیمارگونه، احتمالاً میزان شیوع بالای اختلالات افسردگی همزمان ۴۳ درصد، اختلالات اضطرابی ۲۵ درصد، اختلال کنترل تکانه ۴۲ درصد، و سوءمصرف مواد ۱۸ درصد داشتند.
افراد مبتلا می گویند نیاز دارند رفتار به طور فزاینده ای مخاطره آمیز تر انجام دهند تا ارضای یکسانی تجربه کنند. و نشانه های مشابه با ترک را تجربه می کنند که به موجب آن مابین دوره ها دچار بی خوابی، بی قراری و تحریک پذیری می شوند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفافراد مبتلا به این اختلال با میل مداوم به دزدی تحریک می شوند. برخلاف افرادی که از فروشگاه ها دزدی می کنند با دزدیدن آن ها واقعاً نمی خواهند شیئی را داشته باشند، و ارزش مالی چیزی که می دزدند برای آن ها اهمیت ندارد، بلکه جویای برانگیختگی از عمل دزدی هستند. با وجود هیجانی که افراد مبتلا به دزدی بیمارگون از عمل دزدی احساس می کنند، ترجیح می دهند که برای این رفتار تحریک نشوند و احساس می کنند که میل آن ها ناخوشایند، ناخواسته و بی معنی است. چون واقعاً آن ها اقلامی را که می دزدند نیاز ندارند یا آن ها را نمی خواهند یا حتی دور می اندازند.
برای اینکه فرد مورد تشخیص دزدی بیمارگون قرار بگیرد، متخصصان بالینی نمی توانند دزدی وی را با اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، اختلال سلوک یا اختلال دوقطبی بهتر توجیه کنند.
دزدی بیمارگونه عوارض قابل ملاحظه ای برای زندگی فرد دارد که کمترین آن ها ترسِ از دستگیر شدن است.
افراد مبتلا به دزدی بیمارگونه، احتمالاً میزان شیوع بالای اختلالات افسردگی همزمان ۴۳ درصد، اختلالات اضطرابی ۲۵ درصد، اختلال کنترل تکانه ۴۲ درصد، و سوءمصرف مواد ۱۸ درصد داشتند.
افراد مبتلا می گویند نیاز دارند رفتار به طور فزاینده ای مخاطره آمیز تر انجام دهند تا ارضای یکسانی تجربه کنند. و نشانه های مشابه با ترک را تجربه می کنند که به موجب آن مابین دوره ها دچار بی خوابی، بی قراری و تحریک پذیری می شوند. [ ۴]
wiki: جنون دزدی