جنزق

لغت نامه دهخدا

جنزق. [ ج َ زَ ] ( معرب ، اِ ) گنزک. شیز. تخت سلیمان. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به گنزک شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس