جنجال
/janjAl/
مترادف جنجال: ازدحام، سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- شور و غوغا داد و فریاد. ۲- ازدحام . یا جنجال بر پا کردن . با داد و فریاد آشوب بر پا کردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فریاد و همهمه، شوروغوغا.
دانشنامه عمومی
جنجال (فیلم ۱۹۹۵). جنجال ( به هندی: Hulchul ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۵ و به کارگردانی آنیس بازمی است. در این فیلم بازیگرانی همچون وینود کانا، اجی دیوگن، کاجول، رونیت روی، قادرخان، آمریش پوری، رانجیت، دون ورما ایفای نقش کرده اند.
wiki: جنجال (فیلم ۱۹۹۵)
جنجال (فیلم ۲۰۰۴). جنجال ( به هندی: Hulchul ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی پریادارشان است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکشای کانا، کارینا کاپور، لاکشمی، آمریش پوری، پارش راوال، سونیل شتی، جکی شروف، ارباز خان، آرشاد وارسی، فرح، آخیلندرا میشرا، شاکتی کاپور، مومیث خان ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: جنجال (فیلم ۲۰۰۴)
مترادف ها
غوغا، اشوب، جنجال، التهاب، شلوغ، همهمه، هندل، هنگامه، جنجال راه انداختن
نگرانی، هیاهو، حالت داروخانه، جنجال، امد و رفته
غوغا، هیاهو، داد و بیداد، جنجال
غوغا، نزاع، ستیز، مشاجره، جنجال، کشمکش
غوغا، بهی، داد و بیداد، جنجال، قیل و قال
جنجال
جنجال
هیاهو، جنجال، فریاد پرسروصدا
سر و صدا، جنجال، انهدام
اشفتگی، اغتشاش، مشاجره، جنجال
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
جنجال فیلمی به کارگردانی رضا صفایی و نویسندگی اکبر اصفهانی، مازیار بازیاران محصول سال ۱۳۵۴ است.
علی ( رضا بیک ایمانوردی ) جوان پولدار و عیاشی است که همسرش شیرین ( سیمین غفاری ) را رها می کند، و به رغم اندرزهای راننده اش عزت ( سیدعلی میری ) با رقاصه ای به نام سامیه ( نوری کسرائی ) دوست می شود، که او را پای میز قمار می کشاند و در اندک مدتی ثروتش را به باد می دهد. . .
... [مشاهده متن کامل]
• رضا بیک ایمانوردی
• نوری کسرایی
• علی میری
• گیتی فروهر
• سیمین غفاری
• اسماعیل شیرازی
• اکبر جنتی شیرازی
• اکبر اصفهانی
• شادی آفرین
• صمد
• جواد روشنایی
• میترا
• رؤیا
• علی اکبر طوفان پناه
• فرشته برزین
• رضا غیاثی
• چنگیز محمودی
علی ( رضا بیک ایمانوردی ) جوان پولدار و عیاشی است که همسرش شیرین ( سیمین غفاری ) را رها می کند، و به رغم اندرزهای راننده اش عزت ( سیدعلی میری ) با رقاصه ای به نام سامیه ( نوری کسرائی ) دوست می شود، که او را پای میز قمار می کشاند و در اندک مدتی ثروتش را به باد می دهد. . .
... [مشاهده متن کامل]
• رضا بیک ایمانوردی
• نوری کسرایی
• علی میری
• گیتی فروهر
• سیمین غفاری
• اسماعیل شیرازی
• اکبر جنتی شیرازی
• اکبر اصفهانی
• شادی آفرین
• صمد
• جواد روشنایی
• میترا
• رؤیا
• علی اکبر طوفان پناه
• فرشته برزین
• رضا غیاثی
• چنگیز محمودی
الم شنگه
جنجال به گویش شیرازی به معنی شلوغ و ازدحام جمعیت
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است:
پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، همبسته و مرتبط هستند. ترادیسِش پذیریِ ( =تبدیل پذیریِ ) " رَ : ra " در زبانهایِ کُهنِ ایرانی به " آر/آل" در پارسی بدین گونه بوده است:
... [مشاهده متن کامل]
1 - بررسیِ پسوندِ " آر":
در واژگانِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ: ra "، جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" رُخ داده و سپس به دیسه یِ " َ ر /آر:ar" درآمده است. برای نمونه:
واژه یِ اوستاییِ " سوپ" به چمِ " سوراخ کردن، شیار زدن" با پسوندِ " رَ "، "سوپرَ " و با جایگشتِ آوایی میانِ " ر" و "فتحه" ، به " سوپَر/سوفَر" و سپس " سوفار" درآمده است.
2 - بررسیِ پسوندِ " آل":
بنابر آنچه در " 1" آمده و با درنظر گیریِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ " ر/ل" می توان دریافت که " آر/آل" بیانگرِ پسوندِ یکسانی هستند؛یعنی واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ : ra" با جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" به " َ ر/آر: ar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به " آل:al" دگر شده اند.
برای نمونه:
واژه یِ " چنگرَ: changra" در اوستایی با یک جایگشتِ آوایی به " چنگَر/چنگار: changar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ "چنگال changal" در آمده است.
واژه یِ اوستاییِ " اَغرَ : agra" به چمِ " آغاز، ابتدا" با جایگشتِ آواییِ یادشده به " اَغَر/آغَر/آغار: agar" و سپس با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ " آغال:agal" در آمده است.
( اَغرَ =اَغ. رَ ) ، ( آغاز= آغ. آز ( بُن کنونیِ آختن ) ) ، ( آغال: آغ. آل )
به همین شیوه به طور بازگشتی ( recursive ) می توان دریافت که واژه یِ " دنبال/دمبال:dombal" که از دو تکواژِ " دمب" و " آل" می باشد، دیسه یِ نخستینَش " دمبرَ " بوده است.
همچنین است: "جنجال ( جنگال ) "، " گودال" و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته 1:
این پیام دربردارنده یِ پیشوندهایِ " آر" که با " بُن گذشته" همراه هستند، "نمی شود"؛ یعنی واژگانی همچون کردار، گفتار، ساختار، بستار و. . . .
نکته2: ( بسیار ارزشمند )
با چنین ترفندی می توان واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =انجامیده ) به " رَ : ra" را با همین واژگان ولی اینبار با پسوندِ " آل/آر" در پارسیِ کُنونی همراه ساخت؛ بی آنکه دچار ناسازگاری در ساختارِ دستورزبانیِ گیرنده شویم. چنین ترفندِ ساده ای به افزایشِ شمارِ واژگان و توانگریِ زبانِ پارسی بیش از پیش یاری می رساند.
پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، همبسته و مرتبط هستند. ترادیسِش پذیریِ ( =تبدیل پذیریِ ) " رَ : ra " در زبانهایِ کُهنِ ایرانی به " آر/آل" در پارسی بدین گونه بوده است:
... [مشاهده متن کامل]
1 - بررسیِ پسوندِ " آر":
در واژگانِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ: ra "، جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" رُخ داده و سپس به دیسه یِ " َ ر /آر:ar" درآمده است. برای نمونه:
واژه یِ اوستاییِ " سوپ" به چمِ " سوراخ کردن، شیار زدن" با پسوندِ " رَ "، "سوپرَ " و با جایگشتِ آوایی میانِ " ر" و "فتحه" ، به " سوپَر/سوفَر" و سپس " سوفار" درآمده است.
2 - بررسیِ پسوندِ " آل":
بنابر آنچه در " 1" آمده و با درنظر گیریِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ " ر/ل" می توان دریافت که " آر/آل" بیانگرِ پسوندِ یکسانی هستند؛یعنی واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ : ra" با جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" به " َ ر/آر: ar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به " آل:al" دگر شده اند.
برای نمونه:
واژه یِ " چنگرَ: changra" در اوستایی با یک جایگشتِ آوایی به " چنگَر/چنگار: changar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ "چنگال changal" در آمده است.
واژه یِ اوستاییِ " اَغرَ : agra" به چمِ " آغاز، ابتدا" با جایگشتِ آواییِ یادشده به " اَغَر/آغَر/آغار: agar" و سپس با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ " آغال:agal" در آمده است.
( اَغرَ =اَغ. رَ ) ، ( آغاز= آغ. آز ( بُن کنونیِ آختن ) ) ، ( آغال: آغ. آل )
به همین شیوه به طور بازگشتی ( recursive ) می توان دریافت که واژه یِ " دنبال/دمبال:dombal" که از دو تکواژِ " دمب" و " آل" می باشد، دیسه یِ نخستینَش " دمبرَ " بوده است.
همچنین است: "جنجال ( جنگال ) "، " گودال" و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته 1:
این پیام دربردارنده یِ پیشوندهایِ " آر" که با " بُن گذشته" همراه هستند، "نمی شود"؛ یعنی واژگانی همچون کردار، گفتار، ساختار، بستار و. . . .
نکته2: ( بسیار ارزشمند )
با چنین ترفندی می توان واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =انجامیده ) به " رَ : ra" را با همین واژگان ولی اینبار با پسوندِ " آل/آر" در پارسیِ کُنونی همراه ساخت؛ بی آنکه دچار ناسازگاری در ساختارِ دستورزبانیِ گیرنده شویم. چنین ترفندِ ساده ای به افزایشِ شمارِ واژگان و توانگریِ زبانِ پارسی بیش از پیش یاری می رساند.
جنجال تغییر یافته جمله ( ( جنگ و قال ) ) بوده که به مرور زمان شده جنجال . البته در زبان انگلیسی نیز کلمه جَنگِل یاهمان jangle به معنی جنجال کردن یا قیل و قال است.
جنجال یعنی، غوغا
واژه جنجال از واژه پارسی جنگ و جنگال گرفته شده
تعزیه پهلوان کچل ( لهجه و گویش تهرانی ) =جنجال
قشقرق
قال و مقال
سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو، جروبحث در زبان ملکی گالی بشکرد
قیل و قال
هوالعلیم
جنجال : بَلوا ؛ غوغا ؛ هیاهو ؛ فریاد ؛ تَنِش ؛آشوب ؛ هنگامه. . .
جنجال : بَلوا ؛ غوغا ؛ هیاهو ؛ فریاد ؛ تَنِش ؛آشوب ؛ هنگامه. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)