جنبش کردن

لغت نامه دهخدا

جنبش کردن. [ جُم ْ ب ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) جنبیدن. حرکت کردن :
امسال که جنبش کند آن خسرو چالاک
روی ای مه گیتی کند از خارجیان پاک.
منوچهری.

پیشنهاد کاربران

بپرس