جنبش کاریزماتیک ( انگلیسی: Charismatic Movement ) یک مؤسسه بین المللی است که به طور تاریخی دیدگاه های مسیحیت را مانند پنطیکاستیسم ترویج می دهد. این جنبش بنیادی است که به عنوان هدیه ای معنوی بکار می رود. این دیدگاه در میان پروتستانتیسم از سال ۱۹۶۰ آغاز شده است. منشأ آن کلیسای کاتولیک در حوالی سال ۱۹۶۷ است.
کاریزما کلمه ای است انگلیسی ولی اصل آن یونانی است که معنای آن یک هدیه یا فضیلت الهی که به یک نفر داده شده است می باشد و آن عبارت است از جاذبه و حضور تأثیرگذار که بعضی از اشخاص از آن بهره مند می باشند و آن عبارت است از قدرت تأثیر مثبت بر دیگران همراه با ایجاد ارتباط فیزیکی و عاطفی و فرهنگی با آنها، سلطه و تسلطه فوق العاده، قدرت سحر شخصی که باعث برانگیختن شور و حماسه در دیگران می شود. ( از کتاب کاریزما السلم الوظیفی نوشته م. عمر ابوعاذره ) . بعضی از افراد تلاش کرده اند که آن را به معنی سحر و جادوی شخصی یا نیروی شخصی و… ترجمه کنند. هیچ کدام از این معانی و ترجمه بیانگر معنی کامل این کلمه نمی باشد، همانا در انگلیسی نیز محتوای معانی این کلمه منفصل و جدا از کلمه کاریزما است. علی رغم اینکه معنی این کلمه و پیدا کردن یک تعریف دقیق برای این کلمه بسیار مشکل است بجز اینکه ممکن است آن را به یک شخص معین ربط بدهیم و بگوییم که شخصیت کاریزماتیک عبارت از کسی است که دارای قدرت غیرطبیعی در رهبری و اقناع دیگران دارد کما اینکه دارای قدرت تأثیرگذاری روی دیگران در زمانی که با آن ها ارتباط برقرار می کند را داراست و می تواند توجه آن ها به شکل غیرمعمولی جذب خود بکند. [ ۱]
اصل این کلمه یک اصطلاح یونانی و آن عبارت است از یک موهبت و عطیه خداوندی که بعضی از آن بهره مند می باشند. اصطلاحاً کاریزما عبارت از یک صفت منسوبی به بعضی از اشخاص یا موسسات یا مناصب و مقام ها بخاطر ارتباط مفروض و احتمالی آن ها با نیروهای حیاتی مؤثر و مشخص بر نظام. بعد از طلوع مسیحیت این اصطلاح برای اشاره به قدرت های روح القدس استفاده می شد. ماکس فیبر ( زاده: ۱۸۶۴ – درگذشته: در سال ۱۹۲۰ ) اولین کسی است که به این اصطلاح هویت سیاسی بخشید، هنگامیکه وی آن را برای اشخاص معینی که بهره مند از قدرتی هستند که می توانند روی دیگران تأثیر بگذارند بحدی که این نفرات تبدیل به مرکز نیرو و تصمیم گیری های آنان قرار می گیرند بطوریکه کسانی که در معرض آن ها قرار می گیرند بخاطر این قدرت بر تمام اعمال نفرات تأثیر گذاشته و مسلط می گردند. از مزایا تسلطی که اشخاص کاریزماتیک از آن بهره مند هستند و بر روی دیگران بکار می گیرند اساساً از بعضی از صفات و قدرت های خارق العاده ای که آن ها دارند سرچشمه می گیرد مانند ایمان به اینکه او مسئول یک مأموریت الهی مقدسی است یا اینکه او دارای قدرت درک غیرطبیعی است و همین طور دارای بصیرت و بینشی است که کس دیگری ندارد یا اینکه دارای فضیلت هایی است که او را بالاتر از مرتبت بشری قرار داده است و او نسبت به بقیه این برتری را دارد. نظریه فیبر در مورد سلطه مشهورترین چیزی است که ما در مورد کاریزما داریم که در آن در رابطه با اسبابی و علت هایی که باعث می شود مردم به سلطه و حکومت از بالا تن بدهند بررسی شده است، فیبر این علت ها را به سه دسته تقسیم کرده است:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکاریزما کلمه ای است انگلیسی ولی اصل آن یونانی است که معنای آن یک هدیه یا فضیلت الهی که به یک نفر داده شده است می باشد و آن عبارت است از جاذبه و حضور تأثیرگذار که بعضی از اشخاص از آن بهره مند می باشند و آن عبارت است از قدرت تأثیر مثبت بر دیگران همراه با ایجاد ارتباط فیزیکی و عاطفی و فرهنگی با آنها، سلطه و تسلطه فوق العاده، قدرت سحر شخصی که باعث برانگیختن شور و حماسه در دیگران می شود. ( از کتاب کاریزما السلم الوظیفی نوشته م. عمر ابوعاذره ) . بعضی از افراد تلاش کرده اند که آن را به معنی سحر و جادوی شخصی یا نیروی شخصی و… ترجمه کنند. هیچ کدام از این معانی و ترجمه بیانگر معنی کامل این کلمه نمی باشد، همانا در انگلیسی نیز محتوای معانی این کلمه منفصل و جدا از کلمه کاریزما است. علی رغم اینکه معنی این کلمه و پیدا کردن یک تعریف دقیق برای این کلمه بسیار مشکل است بجز اینکه ممکن است آن را به یک شخص معین ربط بدهیم و بگوییم که شخصیت کاریزماتیک عبارت از کسی است که دارای قدرت غیرطبیعی در رهبری و اقناع دیگران دارد کما اینکه دارای قدرت تأثیرگذاری روی دیگران در زمانی که با آن ها ارتباط برقرار می کند را داراست و می تواند توجه آن ها به شکل غیرمعمولی جذب خود بکند. [ ۱]
اصل این کلمه یک اصطلاح یونانی و آن عبارت است از یک موهبت و عطیه خداوندی که بعضی از آن بهره مند می باشند. اصطلاحاً کاریزما عبارت از یک صفت منسوبی به بعضی از اشخاص یا موسسات یا مناصب و مقام ها بخاطر ارتباط مفروض و احتمالی آن ها با نیروهای حیاتی مؤثر و مشخص بر نظام. بعد از طلوع مسیحیت این اصطلاح برای اشاره به قدرت های روح القدس استفاده می شد. ماکس فیبر ( زاده: ۱۸۶۴ – درگذشته: در سال ۱۹۲۰ ) اولین کسی است که به این اصطلاح هویت سیاسی بخشید، هنگامیکه وی آن را برای اشخاص معینی که بهره مند از قدرتی هستند که می توانند روی دیگران تأثیر بگذارند بحدی که این نفرات تبدیل به مرکز نیرو و تصمیم گیری های آنان قرار می گیرند بطوریکه کسانی که در معرض آن ها قرار می گیرند بخاطر این قدرت بر تمام اعمال نفرات تأثیر گذاشته و مسلط می گردند. از مزایا تسلطی که اشخاص کاریزماتیک از آن بهره مند هستند و بر روی دیگران بکار می گیرند اساساً از بعضی از صفات و قدرت های خارق العاده ای که آن ها دارند سرچشمه می گیرد مانند ایمان به اینکه او مسئول یک مأموریت الهی مقدسی است یا اینکه او دارای قدرت درک غیرطبیعی است و همین طور دارای بصیرت و بینشی است که کس دیگری ندارد یا اینکه دارای فضیلت هایی است که او را بالاتر از مرتبت بشری قرار داده است و او نسبت به بقیه این برتری را دارد. نظریه فیبر در مورد سلطه مشهورترین چیزی است که ما در مورد کاریزما داریم که در آن در رابطه با اسبابی و علت هایی که باعث می شود مردم به سلطه و حکومت از بالا تن بدهند بررسی شده است، فیبر این علت ها را به سه دسته تقسیم کرده است:
wiki: جنبش کاریزماتیک