جنبش اول

لغت نامه دهخدا

جنبش اول. [ جُم ْ ب ِ ش ِ اَوْ وَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جنبش و حرکت قلم قضا و قدر است در لوح. ( برهان ). حرکت نخست قلم قدرت در ازل. ( شرفنامه منیری ). || حرکت اولی که فلک اول کرد. ( برهان ). || حرکت اولی که سیارات از برج حمل کردند، چه گفته اند که در مبدء آفرینش مراکز کواکب سبعه هر یک دراوج تدویر بود و اوجات تداویر در نقطه اول حمل. ( برهان ). حرکت سیارات در برج حمل. ( شرفنامه منیری ).

فرهنگ فارسی

کنایه از جنبش و حرکت قلم قضا و قدر است در لوح حرکت نخست قلم قدرت در ازل یا حرکت اولی که فلک اول کرد .

پیشنهاد کاربران

بپرس