جناد

لغت نامه دهخدا

جناد. [ ج َن ْ نا ] ( اِخ ) ابن واصل کوفی ، مکنی به ابومحمد و معروف به ابوواصل ، مولی بنی عاضدة از روات اخبار و اشعار و از علمای قدیم کوفه است. وی ادبیات عربی بخوبی نمیدانست و در بسیاری موارد دچار اشتباهات میگردید ولی کثیرالحفظ بود، نقل کرده اند که هر کس در شعری شک میکرد و یا شاعری را از یاد می برد از جناد میپرسید. ( معجم الادباء چ مطبعه هندیة مصر ج 2 ص 425 ). جنادبن واصل مولی بنی اسد، اعلم ِ مردم به ایام و اشعار عرب ، ولی کثیراللحن بود. ( الفهرست ابن الندیم ).

پیشنهاد کاربران

بپرس