جمیر
لغت نامه دهخدا
- ابناجمیر ؛ شب و روز. ( منتهی الارب ).
- ابن جمیر ؛ شب تاریک. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). هلال شبی که درآن شب هلال پنهان گردد و گویند شبی که در آغاز و پایان آن ماه نتابد و گویند آخرین شب ماه. ( از اقرب الموارد ).
جمیر. [ ج ُ م َ ] ( اِخ ) نام پدر خارجه بدری است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید