فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
جمع گرایی (collectivism)
(یا: جمع باوری) در سیاست، نوعی موضع گیری مبنی بر اولویت دادنِ جمع (مانند کشور) بر افراد تشکیل دهندۀ آن. جمع گرایی نقطۀ مقابل فردگرایی۱ است، که خود گونه ای از بی دولتی۲ به شمار می رود. در جمع گرایی، که به شکل ناب حصول ناپذیر است، همۀ فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دولت واگذار می شود و دولت مسئولیت کل آن ها را به عهده می گیرد. در عمل، می توان برای جمع گرایی درجاتی قائل شد و نظام سیاسی دولتی را مثلاً، از حیث عرضۀ مسکن دولتی، جمع گراتر از نظام سیاسی آن دولت خواند. جمع گرایی، که در آثار فلاسفه ای چون ژان ژاک روسو۳، هگل۴، و کارل مارکس۵ تشریح شده، در ایدئولوژی های قرن بیستمی سوسیالیسم۶، کمونیسم، و فاشیسم۷ چهره های متفاوتی به خود گرفته است. جمع گرایی، به مثابۀ یک خط مشی، به معنی هواداری از مداخلۀ چشم گیر دولت در اقتصاد به نفع کل جامعه است و نقطۀ مقابل سیاست آزاد گذاری۸ به شمار می رود. با گذشت زمان این اصطلاح در واکنش به برخی از انواع افراطی تر فردگرایی دستخوش ابهام شده است و می تواند طیف وسیعی از مواضع متفاوت در باب سیاست های اجتماعی را، از مداخله گرایی۹ تا مالکیت کامل دولت، دربرگیرد.
individualismanarchyJean-Jacques RousseauHegelKarl MarxSocialismfascismlaissez-faireinterventionism
(یا: جمع باوری) در سیاست، نوعی موضع گیری مبنی بر اولویت دادنِ جمع (مانند کشور) بر افراد تشکیل دهندۀ آن. جمع گرایی نقطۀ مقابل فردگرایی۱ است، که خود گونه ای از بی دولتی۲ به شمار می رود. در جمع گرایی، که به شکل ناب حصول ناپذیر است، همۀ فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دولت واگذار می شود و دولت مسئولیت کل آن ها را به عهده می گیرد. در عمل، می توان برای جمع گرایی درجاتی قائل شد و نظام سیاسی دولتی را مثلاً، از حیث عرضۀ مسکن دولتی، جمع گراتر از نظام سیاسی آن دولت خواند. جمع گرایی، که در آثار فلاسفه ای چون ژان ژاک روسو۳، هگل۴، و کارل مارکس۵ تشریح شده، در ایدئولوژی های قرن بیستمی سوسیالیسم۶، کمونیسم، و فاشیسم۷ چهره های متفاوتی به خود گرفته است. جمع گرایی، به مثابۀ یک خط مشی، به معنی هواداری از مداخلۀ چشم گیر دولت در اقتصاد به نفع کل جامعه است و نقطۀ مقابل سیاست آزاد گذاری۸ به شمار می رود. با گذشت زمان این اصطلاح در واکنش به برخی از انواع افراطی تر فردگرایی دستخوش ابهام شده است و می تواند طیف وسیعی از مواضع متفاوت در باب سیاست های اجتماعی را، از مداخله گرایی۹ تا مالکیت کامل دولت، دربرگیرد.
individualismanarchyJean-Jacques RousseauHegelKarl MarxSocialismfascismlaissez-faireinterventionism
wikijoo: جمع_گرایی
مترادف ها
وفور، تعدد، جمع گرایی، چندگانگی، تعدد حزبی، حالت تعدد، حکومت ائتلافی
وفور، تعدد، جمع گرایی، چندگانگی، تعدد حزبی، حالت تعدد، حکومت ائتلافی
پیشنهاد کاربران
جمع گرایی ( به انگلیسی: Collectivism ) واژه ای است که برای نوع تعامل رفتاری بین افراد، گروه ها یا اقوام مختلف به کار می رود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار می شود. جمع گرایی نقطهٌ مقابل فردگرایی است. جمع گرایی بر جامعه و گروه متمرکز می شود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواسته های شخصی او استوار است. جمع گرایی بر اساس همین گروه گرا بودن، خواستار کسب هویت از جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شدهٔ جمعی است و خودانگاشت های گروهی، خودانگاشت های فردی اعضا را به وجود می آورند. از جمله شاخصه های جوامع جمع گرا مراسم گروهی، رقصهای دسته جمعی، پدرسالاری یا پیرسالاری و. . می باشد و به طور کل جوامع جمع گرا خشنود تر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تأیید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوبارهً آن ها ندارند. در مقابل جوامع فردگرا، بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت می دهند و این اهمیت به هویت فردی، باعث می شود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمع گرا بار بیاید. گروهی جمع گرایی را در ارتباط با پدیده های «همه با هم گرایی» یا «گروهی گرایی» می دانند و «کل گرایی» این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری، آن را غیرقابل تفکیک می نماید.
... [مشاهده متن کامل]
اغلب پنداشته می شود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست می باشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فرد گرا همگی فردگرا بوده ( فرد محوری ) و آن هایی که در فرهنگِ جمع گرا زندگی می کنند همگی جمع گرا هستند ( جمع محوری ) . باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش ( ۲۰۰۱ ) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی می کنند فرد محور هستند. در فرهنگ های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.
• اهداف گروهی در مقابل اهداف فردی اولویت دارند
• هنجارها و ارزش ها از طریق گروه مرجع. یا سنت و عرف تعیین می شوند
• رضایت گروه و اکثریت اهمیت دارد
• باورهای فرد توسط جمع تعیین می شوند
• وابستگی بین اعضاء علقه های بین فردی و تجانس گروهی مهم هستند
• از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده می شود
• رابطه اعضاء تنگاتنگ است.
• روابط اجتماعی بین اعضاء اجباری بوده و اندازه گروه بزرگتر است.
• ورود و خروج به گروه به سادگی انجام نمی گیرد
• دوستی ها و رفاقتها از عمق و استحکام بیشتری برخورداراست
... [مشاهده متن کامل]
اغلب پنداشته می شود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست می باشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فرد گرا همگی فردگرا بوده ( فرد محوری ) و آن هایی که در فرهنگِ جمع گرا زندگی می کنند همگی جمع گرا هستند ( جمع محوری ) . باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش ( ۲۰۰۱ ) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی می کنند فرد محور هستند. در فرهنگ های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.
• اهداف گروهی در مقابل اهداف فردی اولویت دارند
• هنجارها و ارزش ها از طریق گروه مرجع. یا سنت و عرف تعیین می شوند
• رضایت گروه و اکثریت اهمیت دارد
• باورهای فرد توسط جمع تعیین می شوند
• وابستگی بین اعضاء علقه های بین فردی و تجانس گروهی مهم هستند
• از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده می شود
• رابطه اعضاء تنگاتنگ است.
• روابط اجتماعی بین اعضاء اجباری بوده و اندازه گروه بزرگتر است.
• ورود و خروج به گروه به سادگی انجام نمی گیرد
• دوستی ها و رفاقتها از عمق و استحکام بیشتری برخورداراست