جمع قلاده

پیشنهاد کاربران

قلائد. [ ق َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ قلادة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . رجوع به قلادة شود.
- ام القلائد ؛ میانکک زرین در گردن بند. ( مهذب الاسماء ) .
- قلائدالخیل ؛ کنایه از بزرگواران . گویند: نساء بنی فلان قلائدالخیل ؛ ای هن کرام ، زیرا جز اسب پیشرو نجیب را قلاده به گردن ننهند. ( اقرب الموارد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- قلائدالشعر ؛ باقیمانده ٔ از شعر بر زمانه . ( منتهی الارب ) . اشعاری که بر روزگار بماند و به خاطر نفاستی که داردهمواره محفوظ باشد و فراموش نگردد. ( اقرب الموارد ) .

بپرس