جمع شدگی


معنی انگلیسی:
shrinkag, collection, shrinkage

مترادف ها

concentration (اسم)
مراقبت، تغلیظ، جمع شدگی

condensation (اسم)
خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف

pucker (اسم)
چین، جمع شدگی، چروک

پیشنهاد کاربران

بپرس