جمع شدن و عقب نشینی کردن

مترادف ها

blench (فعل)
بر گرداندن، برگشتن، سفید شدن، رنگ خود را باختن، تاخیر کردن، جمع شدن و عقب نشینی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس