جمع دیوان

پیشنهاد کاربران

دواوین . [ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ دیوان . ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . اداره و دفتر کار وزارتخانه در قدیم . ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به دیوان شود. || ج ِ دیوان به معنی دفتر محاسبه . دفتر حساب . دفتر عمومی برای ثبت درآمد و هزینه . ( از یادداشت مؤلف ) : و نزل و ربع این مستغلات به دواوین سلاطین نمی دهی . ( سندبادنامه ص 166 ) . عمران بن هرون همدانی انکار مساحت ضیاع خود کرد به نزدیک بعضی از والیان و حاکمان دواوین . ( ترجمه ٔ تاریخ قم ص 106 ) . || فراهم آمدنگاه کتب و کتابت که در آن لشکریان و اهل عطیه مکتوب باشند. ( آنندراج ) . رجوع به دیوان شود. || کتاب و رساله ٔ شعر هر شاعر. ( یادداشت مؤلف ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- علم دواوین ؛ عبارت است از معرفت اشعار مدونه و ترکیب مصنوعه به اعتبار ترکیب و معنی و اعراب و بنا و سایر رموز و اشارات و عموم لطایف و مناسبات آن . این علم سه فایده دارد: اول آن که علم به کتابت و سنت به واسطه ٔ آنکه عربی الدلاله اند موقوف است بر نحو و صرف و لغت و غیر آن از اقسام عربیت و جمیع این اقسام بر دواوین عرب موقوف ، زیرا که دلایل همه از آنجاست . و فایده ٔ دوم ، وظیفه ٔ صاحب این علم آن است که اول معانی مفردات کلمات را معلوم و بعد از آن به حسب ترکیب ، معنی بیت را درک کند. و در وجوه اِعراب کلمات اشعار تأویل نماید. فایده ٔ سوم ، ذکر اشعار لطیفه و ابیات سایره از عربی و فارسی مناسب در هر مقام . ( از نفایس الفنون قسم 1 صص 73 - 74 ) .

بپرس