جمال الدین اسدا

لغت نامه دهخدا

( جمال الدین اسدآ••• ) جمال الدین اسدآبادی. [ ج َ لُدْ دی ن ِ اَ س َ ] ( اِخ ) محمدبن صفدر اسدآبادی حسینی ، آزادیخواه و متفکر و مصلح اجتماعی شرق به سال 1254 هَ. ق. / 1838 و 1839 م. متولد شد. آیا او در اسعدآباد یکی از دههای توابع کابل بدنیا آمد ونسب وی به سیدعلی محدث مشهور ترمذی میرسد، یا در قریه اسدآباد همدان متولد شد و در شهر قزوین و تهران دروس خود را فراگرفت و سپس به افغان مسافرت کرده یا آنکه پدرش از مردم مازندران یکی از ایالات ایران بود که دولت ایران وی را به افغانستان اعزام داشت و او در آنجا زن گرفت و دارای فرزندی بنام جمال الدین شد؟
اینها اقوالی است که در شرح حال سیدجمال الدین دیده میشود. امام محمد عبده که شاگرد سید جمال الدین بوده و کتاب نیچریه او را بعربی برگردانیده در مقدمه آن اظهار عقیده میکند که سید جمال الدین اگرچه ایرانی بود ولی بدو جهت خود را افغانی می نامید: یکی این که برای وی آسان باشد که خود را سنی قلمداد کند تا بتواند در کشورهای اسلامی بهدفهای خود دست یابد. دیگر این که بتواند خود را از بند مقررات سختی که دولت ایران برای اتباع خود در خارج داشت آزاد سازد. سید جمال الدین در سن 18 سالگی در اغلب علوم متداول بمقامی عالی رسید و سپس به هندوستان و حجاز و مکه مسافرتها کرد و سرانجام بافغان مراجعت کرد و شریک اسراردوست محمدخان امیر افغان شد و در جنگ هرات نیز مصاحب او بود. پس بمصر رفت و مدتی با دانشمندان آن دیار معاشرت داشت و آوازه فضایل و کمالات او در مصر پیچید و در جامع ازهر بتدریس منطق و فلسفه پرداخت و شیخ محمد عبده و گروهی دیگر از فضلای مصر در درس او حاضر میشدند. سپس به سال 1296 از مصر تبعید و بهندوستان و انگلستان و فرانسه رفت و بدستیاری شیخ محمد عبده در پاریس روزنامه ای بنام العروة الوثقی منتشر کرد که از آن بیش از 18 شماره طبع و نشر نگردید. پس بدرخواست سلطان عبدالحمید بسال 1310 هَ. ق. باستانبول رفت و درآنجا بود تا آنکه به سال 1314 یا 15 و یا 16 درگذشت. تألیفاتی دارد او راست :
1 - ابطال مذهب الدهریین.
2 - الدین اساس المدینة و الکفر فساد العمران.
3 - تاریخ افغان. ( الذریعه ج 3 ) ( معجم المطبوعات ) ( مآثر و آثار ص 224 ) ( درس اللغة و الادب ص 70 ) ( ریحانة الادب ج 1 ص 96 ).
محمد قزوینی در وفیات معاصرین آرد: جمال الدین رجل سیاسی معروف قرن اخیر و صاحب جریده عربی عروةالوثقی منطبعه در پاریس در پنج شوال 1314 هَ. ق. مطابق نهم مارس 1897 م. در استانبول در حدود شصت سالگی وفات یافت. شرح احوال او در بسیاری از کتب و مجلات فارسی و عربی آن عهد نگاشته شده و از اعجب عجایب آن است که تا کنون هیچکس به نحو قطع و یقین نتوانسته معلوم کند که این شخص آیا ایرانی بوده از اهالی اسدآباد همدان چنانکه بسیاری از ایرانیان ادعا میکنند و چنانکه یکی از اهالی اسدآباد که خود را خواهرزاده او معرفی کرده و چند سال قبل رساله ای در این خصوص منتشر ساخته و اعضاء خانواده او را بعقیده خود که هنوز در اسدآباد هستند یکایک معرفی و برشمرده یا افغانی از اهالی اسعدآباد از قرای کابل چنانکه افغانها و مصریان و شامیان ادعا میکنند و چنانکه خود سید جمال الدین نیز در عموم نوشته جات و مؤلفات خود همیشه «جمال الدین الافغانی » امضا میکرد و چنانکه تاریخ افغان از تألیفات او موسوم به «تتمة البیان فی تاریخ الافغان » نیز قرینه ای است قوی برافغانی بودن او و قرینه مویده دیگر نیز آنکه در اواخر سال 1323 هَ. ش. 1363 هَ. ق. دولت افغانستان از دولت ترکیه درخواست نمود که جنازه آن مرحوم را که از همان سال وفاتش در سنة 1314 هَ. ق. در استانبول مدفون یا امانت گذارده شده بود اجازه دهند که بکابل انتقال داده شود، دولت ترکیه نیز جواب مساعد داده عظام رمیم آن مرحوم را با تشریفات فوق العاده مجلل ازاستانبول برداشته بکابل انتقال دادند و بعضی جراید ایران در این باب اعتراضاتی نمودند و اگر فی الواقع چنانکه بعضی ایرانیان ادعا میکنند وی ایرانی و تبعه ایران بوده اولا چگونه دولت افغانستان در مرأی و مسمع جهانیان این تقاضا از دولت ترکیه نموده که جنازه یکی از اهالی اسدآباد همدان را از استانبول بکابل نقل دهند و در آنجا مدفون سازند. ثانیاً چگونه دولت ترکیه این درخواست عجیب را پذیرفته و بدون هیچ چون و چرائی و سؤال و جوابی و مذاکراتی با دولت ایران اجازه داده که نعش یک رجل سیاسی ایرانی را اگر فی الواقع ایرانی بوده از مملکت خود به مملکتی ثالث انتقال دهند. این فرضیات فی الواقع باور نکردنی و خارج از عرف وقیاس و منطق و مخالف عادات و رسوم متعارفه بین ملل و دول است باری حل این مسئله تا کنون برای کسی که خالی از تعصبات خنک باشد به هیچوجه معلوم نشده است. ( وفیات معاصرین بقلم آقای محمد قزوینی از مجله یادگار سال سوم شماره چهارم ).

پیشنهاد کاربران

بپرس