[ویکی نور] جمال آفتاب و آفتاب هر نظر شرحی بر دیوان حافظ. جمال آفتاب و آفتاب هر نظر، اثر آیت الله علی سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)، شرح موضوعی دیوان حافظ و برگرفته از جلسات اخلاقی علامه طباطبایی می باشد که به زبان فارسی و در سال 1397ق، نوشته شده است.
آنچه باعث اهمیت کتاب شده، آن است که از یک سو مؤلف، خود از شاگردان برجسته و قدیمی علامه طباطبایی بوده و استفاده های سلوکی و علمی فراوانی از ایشان برده است و از سوی دیگر، شارح، علاوه بر داشتن بضاعت علمی و ادبی فراوان و آگاهی از اصطلاحات این فن، خود اهل عمل بوده و حال و هوای هر غزل را با دیده دل دریافته و آنگاه به شرح آن پرداخته است و به جرأت می توان گفت که تاکنون هیچ شرحی بر دیوان خواجه نوشته نشده است که شارح آن، واجد همه این جهات باشد.
در این شرح سعی شده است تا از اصطلاحات عرفان نظری، کمتر استفاده شود و نحوه نگارش، جمع میان کلام نوشتاری و محاوره ای باشد؛ به گونه ای که خواندن هر غزل با شرحش، مزاحم استفاده حالی و انقلاب روحی در مجالس ذکر نبوده و وجود بهره گیری های بجایی که از آیات، ادعیه و کلمات اهل بیت(ع) در لابه لای کلمات مشاهده می شود، این ویژگی را دوچندان کرده است.
شرح هر غزل، به گونه ای تنظیم شده است که وابسته به شرح غزل های قبلی و بعدی نیست و لذا خواننده می تواند بدون نگرانی از اتکا به مباحث سایر غزل ها، به شرح هر غزل مراجعه کرده و استفاده مطلوب را ببرد. البته این روش، نقصی را نیز به همراه دارد و آن تکرار آیه و یا روایتی است که احیانا در شرح غزل دیگری در کتاب مورد استفاده قرار گرفته و موهم تکرار مطالب در کل شرح است، ولی هرچه باشد، این نقص در آن مزیت، خللی ایجاد نمی کند.
در ضمن شرح هر بیت، سعی بر آن بوده است که ضمن اشاره به معانی اصطلاحات عرفانی و یا فرهنگ شعری خواجه، از توضیحات اضافی عرفانی و وارد شدن به مسائل حاشیه ای خودداری شود تا کل شرح، زمینه حالی و معنوی خود را از دست ندهد؛ در عین آنکه به معنای دقیق هر واژه اشاره شود. در این راستا، نویسنده احتمالات دیگر در معنای هر بیت را با عبارت «ممکن است» و توضیح مطالب مشکل را با تعبیر «به عبارت دیگر» بیان داشته است.
آنچه باعث اهمیت کتاب شده، آن است که از یک سو مؤلف، خود از شاگردان برجسته و قدیمی علامه طباطبایی بوده و استفاده های سلوکی و علمی فراوانی از ایشان برده است و از سوی دیگر، شارح، علاوه بر داشتن بضاعت علمی و ادبی فراوان و آگاهی از اصطلاحات این فن، خود اهل عمل بوده و حال و هوای هر غزل را با دیده دل دریافته و آنگاه به شرح آن پرداخته است و به جرأت می توان گفت که تاکنون هیچ شرحی بر دیوان خواجه نوشته نشده است که شارح آن، واجد همه این جهات باشد.
در این شرح سعی شده است تا از اصطلاحات عرفان نظری، کمتر استفاده شود و نحوه نگارش، جمع میان کلام نوشتاری و محاوره ای باشد؛ به گونه ای که خواندن هر غزل با شرحش، مزاحم استفاده حالی و انقلاب روحی در مجالس ذکر نبوده و وجود بهره گیری های بجایی که از آیات، ادعیه و کلمات اهل بیت(ع) در لابه لای کلمات مشاهده می شود، این ویژگی را دوچندان کرده است.
شرح هر غزل، به گونه ای تنظیم شده است که وابسته به شرح غزل های قبلی و بعدی نیست و لذا خواننده می تواند بدون نگرانی از اتکا به مباحث سایر غزل ها، به شرح هر غزل مراجعه کرده و استفاده مطلوب را ببرد. البته این روش، نقصی را نیز به همراه دارد و آن تکرار آیه و یا روایتی است که احیانا در شرح غزل دیگری در کتاب مورد استفاده قرار گرفته و موهم تکرار مطالب در کل شرح است، ولی هرچه باشد، این نقص در آن مزیت، خللی ایجاد نمی کند.
در ضمن شرح هر بیت، سعی بر آن بوده است که ضمن اشاره به معانی اصطلاحات عرفانی و یا فرهنگ شعری خواجه، از توضیحات اضافی عرفانی و وارد شدن به مسائل حاشیه ای خودداری شود تا کل شرح، زمینه حالی و معنوی خود را از دست ندهد؛ در عین آنکه به معنای دقیق هر واژه اشاره شود. در این راستا، نویسنده احتمالات دیگر در معنای هر بیت را با عبارت «ممکن است» و توضیح مطالب مشکل را با تعبیر «به عبارت دیگر» بیان داشته است.