جماعیلی

لغت نامه دهخدا

جماعیلی. [ ج َم ْ ما ] ( ص نسبی ) نسبت است به جماعیل. ( ریحانة الادب ). رجوع به جماعیل شود.

جماعیلی. [ ج َم ْ ما ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن محمد مکنی به موفق الدین از دانشمندان است. رجوع به ریحانة الادب شود.

جماعیلی. [ ج َم ْ ما ] ( اِخ ) عبدالغنی بن عبدالواحدبن علی بن سرور مقدسی دمشقی مکنی به ابومحمد از راویان و علمای رجال و حافظان حدیث است. وی در جماعیل بسال 541 هَ. ق. بدنیا آمد و در دمشق اقامت کرد و در مصر بسال 600 درگذشت. او راست : 1 -الکمال فی السماء الرجال. این کتاب در دو مجلد است.2 - الدرة المضیئة فی السیرة النبویة. 3 - العمدة فی الاحکام. 4 - النصیحة فی الادعیة الصحیحة. این کتابها همه خطی هستند. 5 - اشراط الساعة و جز اینها. ( ریحانة الادب ج 1 ص 274 ) ( الاعلام زرکلی چ 1 ج 2 ص 532 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس