جُلّیدَن: لولیدن. جنبیدن ِ بر جای.
نمونه: چند کودک ریزه وخردسال به سان موریانه ها در خود می جُلّیدند. ( کلیدر ج۸ص ۲۳۰۵ ) محمدجعفر نقوی
نمونه: چند کودک ریزه وخردسال به سان موریانه ها در خود می جُلّیدند. ( کلیدر ج۸ص ۲۳۰۵ ) محمدجعفر نقوی
جلیدن ، jolidan , در گویش شهربابکی به معنی تکون خوردن وفعالیت زیاد ومترادف جنبیدن است ، همچنین مترادف وول خوردن ، اینقدر نجل، اینقدر جل جل نکن، یعنی اینقدر تکون تکون نخور، بجل یعنی بجمب ، که در موقع کار کردن بکار می رود