«جلوی قانون» ( به آلمانی: Vor dem Gesetz ) تمثیلی است نوشتهٔ فرانتس کافکا که در بخشی از فصل نهم رمان محاکمه آورده شده است. «جلوی قانون» در زمستان ۱۹۱۴ نوشته شد.
مردی روستایی قصد ورود به قانون را دارد اما جلوی قانون دربانی ایستاده است. مرد از دربان می پرسد که آیا ممکن است هیچگاه وارد شود. دربان در پاسخ می گوید: «ممکن است اما فعلاً نه» دربان به مرد می گوید که از هر تالار به تالار بعدی دربان هایی دم هر در ایستاده اند، یکی نیرومندتر از دیگری و قیافهٔ دربان سوم به قدری هولناک است که من خودم تاب دیدنش را ندارم. مرد سالیان آزگار پشت در منتظر می ماند تا اجازهٔ ورود بگیرد و دست از همهٔ دارایی هایش می کشد به این امید که به دربان رشوه بدهد. دربان همه را می پذیرد ولی با گرفتن هر پیشکش می گوید: «این را فقط از این جهت می گیرم که احساس نکنی که از تلاشی فروگذار کرده ای. » در دوران پیری که زندگی اش به پایان نزدیک می شود، تمام تجربیاتش به صورت یک سؤال خلاصه می گردد. دربان را فرا خوانده و از او می پرسد: «همه می کوشند به قانون دست یابند؛ پس چطور می شود که در همهٔ این سال ها جز من هیچکس به طلب ورود نیامده؟» دربان در گوش مرد فریاد می زند: «جز تو هیچکس نمی توانست به اینجا راه یابد؛ چون این در تنها برای تو بود. حالا می روم و می بندمش. »
«جلوی قانون» حداقل سه بار به فارسی ترجمه شده است. نخستین ترجمهٔ شناخته شده از این تمثیل، ترجمهٔ صادق هدایت است[ ۱] و پس از او در سال های اخیر، امیرجلال الدین اعلم و علی اصغر حداد نیز این تمثیل را در ضمن مجموعه داستان های کوتاه کافکا و نیز در بخشی از رمان محاکمه ترجمه و منتشر کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمردی روستایی قصد ورود به قانون را دارد اما جلوی قانون دربانی ایستاده است. مرد از دربان می پرسد که آیا ممکن است هیچگاه وارد شود. دربان در پاسخ می گوید: «ممکن است اما فعلاً نه» دربان به مرد می گوید که از هر تالار به تالار بعدی دربان هایی دم هر در ایستاده اند، یکی نیرومندتر از دیگری و قیافهٔ دربان سوم به قدری هولناک است که من خودم تاب دیدنش را ندارم. مرد سالیان آزگار پشت در منتظر می ماند تا اجازهٔ ورود بگیرد و دست از همهٔ دارایی هایش می کشد به این امید که به دربان رشوه بدهد. دربان همه را می پذیرد ولی با گرفتن هر پیشکش می گوید: «این را فقط از این جهت می گیرم که احساس نکنی که از تلاشی فروگذار کرده ای. » در دوران پیری که زندگی اش به پایان نزدیک می شود، تمام تجربیاتش به صورت یک سؤال خلاصه می گردد. دربان را فرا خوانده و از او می پرسد: «همه می کوشند به قانون دست یابند؛ پس چطور می شود که در همهٔ این سال ها جز من هیچکس به طلب ورود نیامده؟» دربان در گوش مرد فریاد می زند: «جز تو هیچکس نمی توانست به اینجا راه یابد؛ چون این در تنها برای تو بود. حالا می روم و می بندمش. »
«جلوی قانون» حداقل سه بار به فارسی ترجمه شده است. نخستین ترجمهٔ شناخته شده از این تمثیل، ترجمهٔ صادق هدایت است[ ۱] و پس از او در سال های اخیر، امیرجلال الدین اعلم و علی اصغر حداد نیز این تمثیل را در ضمن مجموعه داستان های کوتاه کافکا و نیز در بخشی از رمان محاکمه ترجمه و منتشر کرده اند.
wiki: جلوی قانون