لغت نامه دهخدا
جلوی. [ ج َ وا ] ( ع اِ ) نام اسبها است. ( منتهی الارب ).
جلوی. [ ج َ وا ] ( اِخ ) دهی است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
مترادف ها
پیشین، قبلی، مقدم، جلوی، از پیش، اسبق، اولی
پیشین، قبل، قبلی، پیشی، سابق، جلوی، سابقی، دارای انتای مربع، در جلو
جسور، جلوی، گستاخ
قدامی، جلوی
پیشین، قبلی، پیش، جلوی
جلوی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سینه کشِ . . . . . . . . . . = کنارِ / مقابلِ . . . . . . . . . . . . .
سینه کشِ دیوار ایستاده بودم.
سینه کشِ دیوار ایستاده بودم.
فراروی