check (فعل)رسیدگی کردن، منع کردن، جلوگیری کردن از، بررسی کردن، مقابله کردن، ممانعت کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردنrepel (فعل)دفع کردن، بیزار کردن، رد کردن، جلوگیری کردن از، نپذیرفتن، عقب نشاندنbridle (فعل)رام کردن، جلوگیری کردن از، کنترل کردنrestrain (فعل)جلوگیری کردن از، مهار کردن، نگه داشتن